nurse
nurse - پرستار
noun - اسم
UK :
US :
کسی که کارش مراقبت از افرادی است که مریض یا مجروح هستند، معمولاً در بیمارستان
زنی که برای مراقبت از کودک خردسال استخدام شده است
برای مراقبت از کسی که بیمار یا مجروح است
برای کار به عنوان پرستار
وقتی بیماری یا آسیبی دارید استراحت کنید تا بهتر شود
اگر زنی به نوزادی شیر می دهد با شیر سینه به او می خورد
اگر نوزادی شیر بخورد، از سینه مادرش شیر می مکد
یک احساس یا ایده را برای مدت طولانی در ذهن خود نگه دارید، به خصوص یک احساس عصبانیت
مراقبت ویژه از چیزی، به ویژه در شرایط دشوار
اگر از نوشیدنی مخصوصاً الکلی استفاده می کنید، آن را بسیار آهسته می نوشید
برای نگه داشتن چیزی با احتیاط در دست ها یا بازوها نزدیک به بدن
(the title given to) a person whose job is to care for people who are ill or injured, especially in a hospital
(عنوان داده شده به) شخصی که وظیفه او مراقبت از افراد بیمار یا مجروح به ویژه در بیمارستان است
زنی که برای مراقبت از کودک یا فرزندان خردسال استخدام شده است
مراقبت از یک شخص یا حیوان در حالی که بیمار است
صرف زمان زیادی برای مراقبت از چیزی در حین رشد یا توسعه آن
اگر از بیماری یا آسیبی مراقبت می کنید، تا زمانی که بهبود پیدا کند استراحت می کنید
یک کودک کوچک را در آغوش خود بگیرید تا احساس بهتری در او ایجاد کنید
هنگامی که زنی به نوزادی شیر می دهد، او را با شیر سینه های خود تغذیه می کند.
داشتن یک احساس یا یک احساس قوی برای مدت طولانی
نگه داشتن یک نوشیدنی برای مدت طولانی بدون نوشیدن آن
a person trained to care for people who are ill or not able to care for themselves because of injury or old age and who may also help doctors in treating people
فردی که برای مراقبت از افرادی که بیمار هستند یا به دلیل آسیب دیدگی یا کهولت سن قادر به مراقبت از خود نیستند آموزش دیده و همچنین ممکن است در معالجه افراد به پزشکان کمک کند.
شیر دادن به نوزاد از سینه یا شیر خوردن از سینه زن
برای ادامه وجود چیزی
برای مراقبت از افرادی که بیمار هستند یا به دلیل جراحت یا کهولت نمی توانند از خود مراقبت کنند
اگر از آسیبی مراقبت می کنید، به آن استراحت می دهید تا به بهبود آن کمک کنید
پرستاران مرد آنها، مردان قوی، آنها را از پله ها بالا می بردند و هر کدام را روی تخت خواب می نشاندند.
میانگین سنی پرستاران در حال حاضر بالای 45 سال است.
Economics of nurse training Investigator: K Hartley Nurses are the most expensive single resource in the hospital sector.
اقتصاد آموزش پرستار محقق: K Hartley پرستاران گرانترین منبع واحد در بخش بیمارستان هستند.
A practical nurse brought old red wine a silver tray of smoked salmon, crumbled hard-boiled egg capers and lemon.
یک پرستار عملی شراب قرمز کهنه، یک سینی نقره ای ماهی آزاد دودی، تخم مرغ آب پز، کیپر و لیمو را آورد.
Josephine is a registered nurse.
ژوزفین یک پرستار ثبت نام شده است.
پرستاران ثبت نام شده کاری را انجام می دهند که فقط پزشکان پرستار انجام می دادند.
یک پرستار ثبت نام شده
یک پرستار واجد شرایط / آموزش دیده
او به عنوان پرستار در کره آموزش دید.
student nurses
دانشجو پرستاران
یک پرستار مرد
یک پرستار دندانپزشکی (= کسی که به دندانپزشک کمک می کند)
یک پرستار روانپزشکی (= کسی که در بیمارستانی برای افراد مبتلا به بیماری های روانی کار می کند)
تیمی از پزشکان و پرستاران
ایستگاه پرستاری (= دفتری برای پرستاران در بیمارستان)
Nurse Bennett
پرستار بنت
پرستار، سریع بیا!
من به عنوان پرستار در یک بیمارستان شلوغ کار می کنم.
این کشور با کمبود فزاینده پرستار مواجه است.
پرستار مدرسه کمک های اولیه عالی را ارائه می دهد.
او آنها را به ایستگاه پرستاری برد و با خواهرش مشورت کرد
او برای تبدیل شدن به یک پرستار واجد شرایط به دانشگاه بانک جنوبی رفت.
دخترم ترجیح می دهد به پزشک خانم مراجعه کند.
آنها برای بچه هایشان یک پرستار بچه دارند.
یک راننده مسابقه زن
همه باید احساس کنند که دوستش دارند.
آیا همه می دانند که چه می خواهند؟
یکی کتش را اینجا جا گذاشته است.
امیدوارم کسی فراموش نکرده باشد که پاسپورت خود را همراه داشته باشد.
وقتی مهمان می آید، آنها را چک می کنند و ما آنها را به اتاقشان نشان می دهیم.
همه می دانند که چه چیزی برای خودش بهتر است.
اگر شک دارید، از پزشک خود بپرسید. او می تواند اطلاعات بیشتری به شما بدهد.
نوزاد وقتی خسته است گریه می کند
نوزادان وقتی خسته هستند گریه می کنند.
می خواهم با شما به اشتراک بگذارم که من ترنس هستم و ضمایر من آنها و آنها هستند.
او به عنوان پرستار در یک بیمارستان روانی کار می کرد.
پرستار میلارد به زودی با شما خواهد بود.
caregiver
مراقب
medic
پزشکی
therapist
درمانگر
attendant
خدمتکار
carer
پرستار
nursey
فرشته
angel
سرایدار
caretaker
پرستار ثبت نام شده
registered nurse
پزشک پرستار
nurse practitioner
پرستار عملی
فلورانس نایتینگل
Florence Nightingale
آب نبات نواری
candy-striper
RN
RN
دستیار بهداشت و درمان
healthcare assistant
کارمند بهداشت و درمان
healthcare worker
خانم با چراغ
پرستار کمکی
auxiliary nurse
کمک پرستار
nursing assistant
دستیار مراقبت
دستیار مراقبت های بهداشتی
فرشته رحمت
angel of mercy
دستیار بهداشت در منزل
LPN
LPN
مراقب مراقبت شخصی
دستیار مراقبت از جامعه
HHA
HHA
پرستار عملی دارای مجوز
دستیار مراقبت در منزل
مراقب خانه
home carer
پرستار عمومی ثبت نام شده
سو استفاده کردن
discourage
دلسرد کردن
frustrate
ناامید کردن
hinder
مانع شود
ill-treat
بدرفتاری
ill-use
سوء استفاده
inhibit
مهار کند
maltreat
دستگیره
manhandle
سوء مدیریت
mishandle
سوء استفاده - بدرفتاری
mistreat
مسدود کردن
misuse
دست کشیدن
محکوم کردن
cease
از بین رفتن
condemn
بی توجهی
مکث
disregard
صدمه
halt
چشم پوشی
مانع
زخمی کردن
impede
رد کردن
injure
گرسنگی
neglect
متوقف کردن
obstruct
گردن کلفت
brutaliseUK
starve
brutalizeUS
harm
bully
brutaliseUK
brutalizeUS