preparation
preparation - آماده سازی
noun - اسم
UK :
US :
فرآیند آماده کردن چیزی یا آماده شدن برای چیزی
a mixture that has been prepared and that is used for a particular purpose especially as a medicine or to make your skin more attractive
مخلوطی که تهیه شده و برای هدف خاصی استفاده می شود، مخصوصاً به عنوان دارو یا برای جذابیت بیشتر پوست شما
کارهایی که انجام می دهید یا زمانی که برای آماده شدن برای چیزی صرف می کنید
برنامه ها یا ترتیباتی که برای آماده شدن برای چیزی انجام می دهید
مخلوطی از مواد، اغلب برای استفاده به عنوان دارو
حالت آمادگی برای چیزی که اتفاق خواهد افتاد یا اقدامی که برای آماده شدن انجام می شود
Aggressive fund-raising tactics and preparations for a larger electorate in this presidential election year fueled the increase.
تاکتیکهای تهاجمی جمعآوری کمکهای مالی و آمادهسازی برای رایدهی بزرگتر در این سال انتخابات ریاستجمهوری باعث افزایش این افزایش شد.
آماده سازی صحیح بوم برای نقاشی بسیار مهم است.
Grant uses a homemade preparation for his sore muscles.
گرانت از یک آماده سازی خانگی برای عضلات دردناک خود استفاده می کند.
Demands on teachers, both in preparation time and materials to be collected may also be unrealistic.
خواستههای معلمان، هم در زمان آمادهسازی و هم موادی که باید جمعآوری شوند، ممکن است غیرواقعی باشند.
این دسر نیاز به آماده سازی بسیار کمی دارد و می توانید بلافاصله آن را سرو کنید.
He disarmingly admitted his lack of preparation for the huge range of problems with which he had to grapple.
او با خلع سلاح اعتراف کرد که آمادگی نداشت برای طیف عظیمی از مشکلاتی که باید با آن دست و پنجه نرم می کرد.
Months of preparation have gone into organizing the festival.
ماه ها برای برگزاری جشنواره آماده شده است.
بیشتر آماده سازی دسر را می توان زودتر از موعد انجام داد.
But if nothing else our stay in the SleepTight Room was a reminder that restful sleep takes preparation and thought.
اما، اگر هیچ چیز دیگری نباشد، اقامت ما در اتاق خواب تنگ یادآور این بود که خواب آرام نیاز به آمادگی و تفکر دارد.
Oral contraceptives may mask the symptoms of the disease but it emerges after the preparations are stopped.
داروهای ضد بارداری خوراکی ممکن است علائم بیماری را بپوشانند اما پس از قطع دارو ظاهر می شوند.
همه اینها بخشی از آمادگی برای انتخابات حیاتی ماه آینده است.
Judy Dunn, a Cambridge psychologist recommends the preparation of your child for the new arrival.
جودی دان، روانشناس کمبریج، آمادگی فرزند خود را برای ورود جدید توصیه می کند.
This will require a proactive approach through the preparation of written comments and identifying issues which will be of local interest.
این امر مستلزم یک رویکرد فعالانه از طریق تهیه نظرات مکتوب و شناسایی موضوعات مورد علاقه محلی است.
آنها آماده سازی های حیاتی برای آینده هستند.
آماده سازی غذا
Preparation for the party started early.
آماده شدن برای مهمانی زود شروع شد.
Careful preparation for the exam is essential.
آمادگی دقیق برای امتحان ضروری است.
هیچ ورزشکاری آرزوی ورود به یک مسابقه بزرگ را بدون آمادگی کافی ندارد.
آیا فرصتی برای انجام هر گونه آمادگی داشتید؟
سومین کتاب از این مجموعه در حال آماده سازی است.
این تیم تمرینات سختی را برای آماده سازی برای بازی بزرگ انجام داده است.
او در تهیه چندین نسخه خطی او کمک کرد.
کشور در حال آماده سازی برای جنگ است.
آیا رفتن به دانشگاه آمادگی خوبی برای حرفه شما بود؟
ما برای انتقال به دفاتر جدید آماده شدیم.
wedding preparations
تدارکات عروسی
او از پاریس برای نظارت بر آماده سازی نهایی پرواز کرد.
a pharmaceutical preparation
یک آماده سازی دارویی
آماده سازی برای مو و پوست
برای این اجلاس باید مقدمات بسیار زیادی انجام شده باشد.
مانند هر تجارت دیگری، آماده سازی مناسب مورد نیاز است.
برای آماده شدن برای رانندگی یک شب خوب بخوابید.
او آمادگی خوبی برای مهارتهای دیپلماتیک مورد نیاز در شغل جدید خود یافت.
He had received inadequate preparation for a professional career.
او آمادگی ناکافی برای یک حرفه حرفه ای دریافت کرده بود.
او تدارکات زیادی برای این دیدار انجام داده است.
این آماده سازی اولیه است که زمان می برد.
Prior preparation is vital for achieving success.
آمادگی قبلی برای دستیابی به موفقیت حیاتی است.
her mental preparation for the games
آمادگی ذهنی او برای بازی ها
two years of intense preparation
دو سال آماده سازی شدید
این غذا نیاز به آماده سازی زیادی ندارد.
تصمیم بگیرید که چقدر زمان آماده سازی نیاز دارید.
Many Taiwanese children take preparation courses for the SATs.
بسیاری از کودکان تایوانی در دوره های آمادگی برای SAT ها شرکت می کنند.
The preparation program was well designed.
برنامه آماده سازی به خوبی طراحی شده بود.
خانواده اکنون می توانند برای تدارک مراسم خاکسپاری پیش بروند.
آمادگی نظامی برای اقدام تمام عیار
devising
ابداع کردن
توسعه
تشکیل
arranging
سامان دادن
composing
آهنگسازی
ترکیب بندی
concocting
ساختگی
ساخت و ساز
editing
ویرایش
استقرار
fashioning
مد کردن
formulation
فرمولاسیون
preparing
آماده كردن
تولید
تدارک
ترتیب
assembling
مونتاژ کردن
assembly
مونتاژ
سیر تکاملی
gestation
حاملگی
incubation
دوره نهفتگی یا کمون
manufacture
ساخت
putting together
کنار هم قرار دادن
ترسیم کردن
فکر کردن
getting ready
آماده شدن
thinking-up
آماده ساختن
making ready
نظم دادن
ایجاد
making