mask
mask - ماسک
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که تمام یا قسمتی از صورت شما را می پوشاند تا از آن محافظت یا پنهان کند
something that covers your face and has another face painted on it which is used for ceremonies or special occasions
چیزی که صورت شما را بپوشاند و صورت دیگری روی آن نقاشی شده باشد که برای مراسم یا مناسبت های خاص استفاده می شود
بیان یا شیوه ای از رفتار که احساسات یا شخصیت واقعی شما را پنهان می کند
a substance that you put on your face and leave there for a short time to clean the skin or make it softer
ماده ای که روی صورت خود می گذارید و برای مدت کوتاهی در آنجا می گذارید تا پوست تمیز یا نرم تر شود
if a smell taste sound etc is masked by a stronger one it cannot be noticed because of the stronger one
اگر بو، مزه، صدا و غیره توسط بوی قویتر پوشانده شود، به دلیل قویتر نمیتوان متوجه آن شد.
برای پنهان کردن احساسات یا حقیقت در مورد یک موقعیت
پوشاندن یا پنهان کردن چیزی به طوری که به وضوح دیده نشود
پوششی برای تمام یا بخشی از صورت که از شخصی که آن را پوشیده محافظت، پنهان یا تزئین می کند
a cream or a piece of thin material that is left on the skin for some time and then removed, in order to make the skin look and feel better
کرم یا تکه ای از مواد نازک که مدتی روی پوست بماند و سپس برداشته شود تا ظاهر و احساس بهتری به پوست بدهد.
appearance or behaviour that hides the truth
ظاهر یا رفتاری که حقیقت را پنهان می کند
ناحیه ای در اطراف چشم یک حیوان یا پرنده که رنگ آن با بقیه صورت متفاوت است
برای جلوگیری از دیده شدن یا توجه چیزی
پوششی برای تمام یا بخشی از صورت که برای محافظت یا پنهان کردن صورت استفاده می شود
صورتش ماسکی بود، دوستانه، اما به شکلی غیرشخصی.
شما باید به دقت در مورد اصلاح کننده های پوشیدن ماسک فکر کنید.
در نمایشگاه عروسک های چرخ ریسی، کودکان می توانند ماسک و عروسک بسازند.
در تئاتر کابوکی ژاپن، بازیگران از ماسک های خاصی استفاده می کنند.
Workers in surgical masks are running a hydraulic compressor and tractor-trailer drivers are warming up their big rigs.
کارگرانی که ماسکهای جراحی به تن دارند کمپرسور هیدرولیک را راهاندازی میکنند و رانندگان تریلر در حال گرم کردن دکلهای بزرگ خود هستند.
گوندولا را نگه دار، ماسک را هم.
اما آیا کودک می تواند از سیاهی فراتر رود و ماسک سفید را با غرور بپوشد؟
The robbers wore stocking masks.
سارقان ماسک های جوراب دار به تن داشتند.
بچه ها همه ماسک حیوانات زده بودند.
در قسمت دوم نمایش، بازیگران نقاب خود را برمی دارند.
ماسک جراحی/گاز
یک ماسک شمشیربازی
یک ماسک صورت
او آرزو داشت نقاب احترام را کنار بگذارد.
صورتش ماسکی سرد و خالی بود.
صورت مرد با ماسکی پنهان شده بود.
دو چشم از زیر ماسک به او خیره شدند.
دو مرد با نقاب سیاه
یک لحظه نقابش سر خورد و دیدم واقعا چقدر ترسیده است.
او پشت نقاب بی تفاوتی پنهان شده بود اما او فریب نمی خورد.
گول زدن او نقابی برای عدم اعتماد به نفس اوست.
به من نگاه کرد، صورتش نقابی از معصومیت بود.
نقاب ادب برای لحظه ای سر خورد.
یک ماسک گاز
یک ماسک جراحی
استفاده از ماسک در حمل و نقل عمومی به دلایل بهداشتی اجباری بود.
The bank robbers wore masks throughout the raid.
سارقان بانک در تمام مدت یورش ماسک زده بودند.
این ماسک به سرعت چربی اضافی را جذب کرده و پوست را نرم و تمیز می کند.
اگر می خواهید پوست خود را خراب کنید، می توانید ماسک پا را امتحان کنید.
این روزنامه حقیقت تلخ پشت نقاب احترام او را فاش کرد.
پرنده صورتی زرد با ماسک تیره دارد.
چند گل گذاشته ام تا بو را بپوشانم.
نمایشگاهی از ماسک های آفریقایی
بچه ها همه ماسک های هالووین زده بودند که قرار بود ما را بترسانند.
بی مزه بودن گوشت با سس سنگین پوشانده شده بود.
واقعیت
حقیقت
شخصیت
صداقت
honesty
بازگشت
عقب
rear
باز بودن
openness
HonourUK
honourUK
افتخار ایالات متحده
truthfulness
راست بودن
honorUS
رک گویی
uprightness
بتن
frankness
عدم شباهت
تفاوت
dissimilarity
بی شباهت
unlikeness