mask

base info - اطلاعات اولیه

mask - ماسک

noun - اسم

/mæsk/

UK :

/mɑːsk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [mask] در گوگل
description - توضیح

  • چیزی که تمام یا قسمتی از صورت شما را می پوشاند تا از آن محافظت یا پنهان کند

  • something that covers your face and has another face painted on it which is used for ceremonies or special occasions


    چیزی که صورت شما را بپوشاند و صورت دیگری روی آن نقاشی شده باشد که برای مراسم یا مناسبت های خاص استفاده می شود

  • an expression or way of behaving that hides your real emotions or character


    بیان یا شیوه ای از رفتار که احساسات یا شخصیت واقعی شما را پنهان می کند


  • ماده ای که روی صورت خود می گذارید و برای مدت کوتاهی در آنجا می گذارید تا پوست تمیز یا نرم تر شود

  • if a smell taste sound etc is masked by a stronger one it cannot be noticed because of the stronger one


    اگر بو، مزه، صدا و غیره توسط بوی قوی‌تر پوشانده شود، به دلیل قوی‌تر نمی‌توان متوجه آن شد.


  • برای پنهان کردن احساسات یا حقیقت در مورد یک موقعیت


  • پوشاندن یا پنهان کردن چیزی به طوری که به وضوح دیده نشود

  • a covering for all or part of the face that protects, hides, or decorates the person wearing it


    پوششی برای تمام یا بخشی از صورت که از شخصی که آن را پوشیده محافظت، پنهان یا تزئین می کند


  • کرم یا تکه ای از مواد نازک که مدتی روی پوست بماند و سپس برداشته شود تا ظاهر و احساس بهتری به پوست بدهد.

  • appearance or behaviour that hides the truth


    ظاهر یا رفتاری که حقیقت را پنهان می کند


  • ناحیه ای در اطراف چشم یک حیوان یا پرنده که رنگ آن با بقیه صورت متفاوت است

  • to prevent something from being seen or noticed


    برای جلوگیری از دیده شدن یا توجه چیزی


  • پوششی برای تمام یا بخشی از صورت که برای محافظت یا پنهان کردن صورت استفاده می شود

  • His face was a mask friendly but in an impersonal way.


    صورتش ماسکی بود، دوستانه، اما به شکلی غیرشخصی.

  • You will need to think carefully about modifiers for wearing a mask.


    شما باید به دقت در مورد اصلاح کننده های پوشیدن ماسک فکر کنید.

  • At the Spinning Wheel Puppets exhibit children can create masks and puppets.


    در نمایشگاه عروسک های چرخ ریسی، کودکان می توانند ماسک و عروسک بسازند.

  • In Japanese Kabuki theater the actors wear special masks.


    در تئاتر کابوکی ژاپن، بازیگران از ماسک های خاصی استفاده می کنند.

  • Workers in surgical masks are running a hydraulic compressor and tractor-trailer drivers are warming up their big rigs.


    کارگرانی که ماسک‌های جراحی به تن دارند کمپرسور هیدرولیک را راه‌اندازی می‌کنند و رانندگان تریلر در حال گرم کردن دکل‌های بزرگ خود هستند.

  • Keep the gondola, the mask too.


    گوندولا را نگه دار، ماسک را هم.

  • But can the child transcend the blackness and wear the white mask with pride?


    اما آیا کودک می تواند از سیاهی فراتر رود و ماسک سفید را با غرور بپوشد؟

example - مثال
  • The robbers wore stocking masks.


    سارقان ماسک های جوراب دار به تن داشتند.

  • The kids were all wearing animal masks.


    بچه ها همه ماسک حیوانات زده بودند.

  • In the second part of the play the actors take off their masks.


    در قسمت دوم نمایش، بازیگران نقاب خود را برمی دارند.

  • a surgical/gas mask


    ماسک جراحی/گاز

  • a fencing mask


    یک ماسک شمشیربازی


  • یک ماسک صورت

  • He longed to throw off the mask of respectability.


    او آرزو داشت نقاب احترام را کنار بگذارد.

  • Her face was a cold blank mask.


    صورتش ماسکی سرد و خالی بود.

  • The man's face was hidden by a mask.


    صورت مرد با ماسکی پنهان شده بود.

  • Two eyes glared at him from beneath the mask.


    دو چشم از زیر ماسک به او خیره شدند.

  • two men in black masks


    دو مرد با نقاب سیاه

  • For a moment her mask slipped, and I saw how scared she really was.


    یک لحظه نقابش سر خورد و دیدم واقعا چقدر ترسیده است.

  • He was hiding behind a mask of indifference but she wasn't fooled.


    او پشت نقاب بی تفاوتی پنهان شده بود اما او فریب نمی خورد.

  • His fooling around is a mask for his lack of confidence.


    گول زدن او نقابی برای عدم اعتماد به نفس اوست.

  • He looked at me his face a mask of innocence.


    به من نگاه کرد، صورتش نقابی از معصومیت بود.

  • The mask of politeness slipped for a moment.


    نقاب ادب برای لحظه ای سر خورد.


  • یک ماسک گاز

  • a surgical mask


    یک ماسک جراحی

  • Masks were compulsory on public transport for health reasons.


    استفاده از ماسک در حمل و نقل عمومی به دلایل بهداشتی اجباری بود.

  • The bank robbers wore masks throughout the raid.


    سارقان بانک در تمام مدت یورش ماسک زده بودند.

  • This mask quickly absorbs excess oil and leaves skin soft and clean.


    این ماسک به سرعت چربی اضافی را جذب کرده و پوست را نرم و تمیز می کند.

  • If you feel like spoiling your skin you can try a foot mask.


    اگر می خواهید پوست خود را خراب کنید، می توانید ماسک پا را امتحان کنید.

  • The newspaper revealed the sordid truth behind his mask of respectability.


    این روزنامه حقیقت تلخ پشت نقاب احترام او را فاش کرد.

  • The bird has a yellow face with a dark mask.


    پرنده صورتی زرد با ماسک تیره دارد.

  • I've put some flowers in there to mask the smell.


    چند گل گذاشته ام تا بو را بپوشانم.

  • an exhibit of African masks


    نمایشگاهی از ماسک های آفریقایی

  • The children all wore Halloween masks that were supposed to frighten us.


    بچه ها همه ماسک های هالووین زده بودند که قرار بود ما را بترسانند.

  • The tastelessness of the meat was masked by a heavy gravy.


    بی مزه بودن گوشت با سس سنگین پوشانده شده بود.

synonyms - مترادف
  • vizard


    ویزار

  • visor


    لبه پیش امده کلاه

  • disguise


    مبدل کردن

  • domino


    دومینو

  • veil


    حجاب


  • چهره دروغین

  • stocking mask


    ماسک جوراب ساق بلند


  • ماسک صورت

  • face covering


    پوشش صورت

antonyms - متضاد

  • واقعیت


  • حقیقت


  • شخصیت


  • صداقت

  • honesty


    بازگشت


  • عقب

  • rear


    باز بودن

  • openness


    HonourUK

  • honourUK


    افتخار ایالات متحده

  • truthfulness


    راست بودن

  • honorUS


    رک گویی

  • uprightness


    بتن

  • frankness


    عدم شباهت


  • تفاوت

  • dissimilarity


    بی شباهت


  • unlikeness


لغت پیشنهادی

undisciplined

لغت پیشنهادی

welcomed

لغت پیشنهادی

pinky