provision
provision - تدارک
noun - اسم
UK :
US :
وقتی چیزی را فراهم می کنید که کسی اکنون یا در آینده به آن نیاز دارد
شرط در یک قرارداد یا قانون
تهیه غذا و آذوقه زیاد برای کسی یا چیزی مخصوصاً برای سفر
عمل فراهم کردن چیزی که کسی به آن نیاز دارد
برای برنامه ریزی برای نیازهای آینده
بخشی از قانون، قرارداد، قرارداد و غیره که به موضوع خاصی مربوط می شود
an amount set aside by a company in its accounts to protect it against something bad that has happened or that might happen in the future. This amount has to be taken away in calculating profit for a particular period of time
مبلغی که یک شرکت در حساب های خود کنار می گذارد تا از آن در برابر اتفاق بدی که رخ داده یا ممکن است در آینده رخ دهد محافظت کند. این مبلغ باید در محاسبه سود برای یک دوره زمانی خاص برداشته شود
عمل ارائه چیزی
تامین مواد غذایی و سایر موارد ضروری
a statement within an agreement or a law that a particular thing must happen or be done, especially before another can happen or be done
بیانیه ای در یک توافق یا قانون مبنی بر اینکه یک چیز خاص باید اتفاق بیفتد یا انجام شود، به ویژه قبل از اینکه چیز دیگری اتفاق بیفتد یا انجام شود
in a company's accounts (= financial records), an amount of money that is kept in case of a possible future loss
در حساب های یک شرکت (= سوابق مالی)، مقدار پولی که در صورت زیان احتمالی در آینده نگهداری می شود.
ترتیبی دادن برای مقابله با چیزی، اغلب ترتیبات مالی
تامین غذا و سایر چیزهای ضروری برای کسی یا چیزی
something that is needed or wanted, or the act of considering the need for something and arranging for it
چیزی که مورد نیاز یا خواسته است یا عمل در نظر گرفتن نیاز به چیزی و ترتیب دادن آن
آذوقه ها نیز تامین غذا و سایر اقلام ضروری است
بیانیه ای در یک قرارداد یا قانون مبنی بر اینکه یک چیز خاص باید اتفاق بیفتد یا انجام شود
در حساب های یک شرکت، مقدار پولی که در صورت ضرر یا بدهی احتمالی در آینده نگهداری می شود
بخشی از یک سند قانونی که بیان می کند که چیزی باید اتفاق بیفتد یا انجام شود
عمل فروش کالا یا خدمات یا در دسترس قرار دادن آنها برای استفاده
برای مقابله با چیزی که در آینده اتفاق می افتد یا ممکن است برنامه ریزی کنید
مقداری پول را در دسترس نگه دارید تا در صورت ضرر یا بدهی احتمالی در آینده از آن استفاده کنید
Clinton repeatedly has supported the portability and access provisions.
کلینتون مکرراً از مقررات قابل حمل و دسترسی حمایت کرده است.
This can be dealt with by revaluing the asset annually using special indices of cost of capital and adjusting depreciation provisions accordingly.
این امر می تواند با تجدید ارزیابی دارایی سالانه با استفاده از شاخص های ویژه هزینه سرمایه و تعدیل مفاد استهلاک بر این اساس حل شود.
Nevertheless our weekly bill for provisions alone came to 25 shillings, or half of our total income.
با این وجود، صورتحساب هفتگی ما برای آذوقه به تنهایی به 25 شیلینگ یا نیمی از کل درآمد ما رسید.
These statements specify the educational and other provisions that are necessary to meet the pupil's particular needs.
این بیانیه ها مقررات آموزشی و سایر مقررات لازم برای رفع نیازهای خاص دانش آموز را مشخص می کند.
Various arguments have been put forward to suggest that specific statutory provisions have been entrenched.
استدلال های مختلفی ارائه شده است که نشان می دهد مقررات قانونی خاصی تثبیت شده است.
موضوع ارائه اطلاعات ثبت اختراع مورد بررسی قرار گرفت.
In countries without adequate welfare provisions for the poor unemployment may be very much more severe in its effects.
در کشورهایی که امکانات رفاهی کافی برای فقرا وجود ندارد، بیکاری ممکن است اثرات بسیار شدیدتری داشته باشد.
تامین مسکن
The government is responsible for the provision of healthcare.
دولت مسئول ارائه خدمات بهداشتی و درمانی است.
هیچ شرطی وجود ندارد که کسی اینجا بنشیند.
The provision of specialist teachers is being increased.
تعداد معلمان متخصص در حال افزایش است.
چندین شرکت مسئول ارائه خدمات نظافتی هستند.
He had already made provisions for (= planned for the financial future of) his wife and children before the accident.
او پیش از حادثه برای (= برای آینده مالی) همسر و فرزندانش تدارک دیده بود.
شما باید برای چیزهایی که اشتباه پیش می روند، تدارک ببینید.
به کسب و کارهای کوچک توصیه می شود که در مقابل بدهی های معوق تمهیدات کافی داشته باشند.
برنامه های توسعه این منطقه شامل پیش بینی ورزش های آبی و صحرایی است.
ما آذوقه کافی برای دو هفته داریم.
برای تهیه آذوقه به شهر رفتیم.
همین مقررات در مورد شرکت های خارجی نیز اعمال می شود.
طبق مفاد اجاره نامه، تعمیرات بر عهده مستاجر است.
شما باید برای بازنشستگی خود پیش بینی کافی داشته باشید.
شرکت تمهیداتی را در مقابل کاهش قیمت زمین تنظیم کرده بود.
آنها برای مقابله با بدی آب و هوا همه جور تمهیداتی را در نظر گرفته بودند.
این قانون حاوی مقررات دقیقی برای تجدید نظر در برابر تصمیم دادگاه است.
مفاد مندرج در قرارداد
مقررات خاصی برای اتباع خارجی در نظر گرفته شده بود.
تامین حمل و نقل عمومی خوب برای توسعه منطقه ضروری است.
البته در طرح افزایش جمعیت پیش بینی شده است.
هنگام طراحی ساختمان ها در این منطقه، باید تدابیری در برابر زلزله داشته باشید.
تدارکات سفر
ما مقررات خاصی را برای حفاظت از کارگران خارجی در این معاهده درج کرده ایم.
او این کار را با این شرط پذیرفت که هزینه های جابجایی به او پرداخت شود.
شرکت بیمه در مقابل ادعاهای مربوط به کلاهبرداری بازنشستگی ادعایی وضع کرده است.
او هنوز برای بازنشستگی خود پیش بینی نکرده است.
هنگام طراحی ساختمان ها در کالیفرنیا، باید تدابیری برای زلزله در نظر بگیرید.
تمهیدات زیادی برای پایداری هواپیما در نظر گرفته شده است.
آذوقه ها باید با هلیکوپتر وارد می شد.
Her contract contains a provision covering additional expenses.
قرارداد او حاوی ماده ای است که هزینه های اضافی را پوشش می دهد.
عرضه
تحویل
providing
فراهم آوردن
supplying
تامین می کند
توزیع
furnishing
مبله کردن
giving
دادن
purveying
تهیه
allocation
تخصیص
ارائه
ترتیب
catering
پذیرایی
equipping
تجهیز کردن
استقرار
امکانات
طرح
برنامه ریزی
accouterment
ابزار
accoutrement
تجهیز
endowment
وقف
donation
اهدا
dispensation
معافیت
giving out
تحویل دادن
handing out
پرداخت
disbursement
صدور
issuing
عطا کردن
allotment
معامله کردن
bestowal
انجام دادن
dealing out
موضوع
doling out
depletion
تخلیه
drainage
زه کشی
removal
حذف
sacrifice
قربانی
taking
گرفتن
نزول کردن
کاهش می یابد
کاهش
رها کردن
diminution
سقوط
abatement
ضرر - زیان
انقباض
decrement
افسردگی
فرورفتگی
diminishment
پایین آوردن
lessening
مصرف
shrinkage
رو به کاهش است
falloff
مخارج
تضعیف شدن
dent
فرسودگی
lowering
خرج کردن
خالی کردن
dwindling
شیره زدن
expenditure
فاضلاب
weakening
exhaustion
draining
expending
emptying
sapping
sewerage