additional
additional - اضافی
adjective - صفت
UK :
US :
بیش از آنچه مورد توافق یا انتظار بود
اضافی
با چیز دیگری قرار دهید تا تعداد یا مقدار آن را افزایش دهید یا آن را مهم تر کنید
resulting in a reduction in the amount of carbon dioxide gas that is released into the environment which would not have happened without trading carbon credits
منجر به کاهش میزان گاز دی اکسید کربنی می شود که در محیط زیست منتشر می شود، که بدون تجارت اعتبار کربن اتفاق نمی افتاد.
Economists believe that the boost to the labour force may be worth an additional 1 percent a year in the early 1990s.
اقتصاددانان بر این باورند که افزایش نیروی کار ممکن است در اوایل دهه 1990 یک درصد دیگر در سال ارزش داشته باشد.
برای هر چمدان اضافی هزینه اضافی دریافت خواهد شد.
Both cases can be covered by imposing the additional constraint and then turning to the second objective.
هر دو مورد را می توان با اعمال محدودیت اضافی و سپس روی آوردن به هدف دوم پوشش داد.
برنامه های تونل باید با هزینه اضافی 180 میلیون دلاری بازنگری می شد.
It will almost certainly place additional costs on local government generally and urban authorities in particular.
تقریباً مطمئناً هزینه های اضافی را متوجه دولت محلی به طور کلی و مقامات شهری به طور خاص خواهد کرد.
ماشین خودمان خراب شد، بنابراین هزینه اضافی برای اجاره ماشین داشتیم.
تعدادی از عوامل اضافی وجود دارد که نیاز به بررسی دارد.
به نظر می رسید که آنها فقط در حال بررسی هستند که آیا افراد دیگری در آن وجود دارد یا خیر.
There is one additional point we want to make about research which has to do with its collective and temporal character.
یک نکته اضافی وجود دارد که ما می خواهیم در مورد تحقیق بیان کنیم که به ویژگی جمعی و زمانی آن مربوط می شود.
Additional security was provided for the President's visit.
تدابیر امنیتی بیشتری برای سفر رئیس جمهور فراهم شد.
با این حال، درخواست مولرونی توسط ولیعهد پذیرفته شد و او بلافاصله نام سناتورهای اضافی را معرفی کرد.
Judge Mathes sentenced her first to a year and later to an additional three months in jail for contempt.
قاضی متس ابتدا او را به یک سال و بعد به سه ماه دیگر به دلیل تحقیر محکوم کرد.
Additional troops may be sent to the region.
ممکن است نیروهای اضافی به منطقه اعزام شوند.
additional resources/funds/security/funding/costs
منابع / وجوه / امنیت / تامین مالی / هزینه های اضافی
The government provided an additional £25 million to expand the service.
دولت 25 میلیون پوند اضافی برای گسترش این خدمات فراهم کرد.
He provided additional information about this incident.
وی اطلاعات تکمیلی در مورد این حادثه ارائه کرد.
additional costs/problems
هزینه ها/مشکلات اضافی
برای هر مسافر اضافی هزینه اضافی وجود خواهد داشت.
There’s no additional charge for children under twelve.
هیچ هزینه اضافی برای کودکان زیر دوازده سال وجود ندارد.
ما قصد داریم در سال آینده 10 تا 12 فروشگاه دیگر افتتاح کنیم.
هیچ هزینه اضافی برای این سرویس دریافت نخواهد شد.
an additional $50,000/£1million/€35 billion etc.
50000 دلار اضافی / 1 میلیون پوند / 35 میلیارد یورو و غیره
Would the project have been implemented, even without the sales of the carbon offsets? If the answer is yes the project is not “additional.”
آیا این پروژه حتی بدون فروش کربن افست اجرا می شد؟ اگر پاسخ مثبت است، پروژه «اضافی» نیست.
added
اضافه
اضافی
further
به علاوه
بیشتر
دیگر
تازه
جدید
surplus
مازاد
افزایش یافت
spare
یدکی
supplementary
مکمل
یکی دیگر
farther
دورتر
supplemental
ذخیره
reserve
شارژ کردن
top-up
بیش از حد
over-and-above
کمکی
auxiliary
جایگزین
substitute
آماده به کار
جایگزینی
standby
اضطراری
replacement
دومین
supernumerary
پشتیبان گیری
زیادی
افزودنی
backup
بازگشتی
superfluous
complementary
add-on
fallback