even
even - زوج
adverb - قید
UK :
US :
برای تأکید بر چیزی که در آنچه می گویید غیرمنتظره یا تعجب آور است استفاده می شود
برای افزودن یک کلمه قوی تر و دقیق تر به آنچه می گویید استفاده می شود
مسطح و همسطح، بدون هیچ قسمتی که بالاتر از سایر قسمت ها باشد
یک نرخ، سرعت یا دما یکنواخت ثابت است و تغییر نمی کند
به طور مساوی تقسیم می شود، به طوری که در هر مکان، برای هر فرد و غیره به همان میزان چیزی وجود دارد
یک عدد زوج دقیقاً بر دو تقسیم می شود
داشتن تیم ها یا رقیبی که به همان اندازه خوب هستند تا همه شانس برنده شدن داشته باشند
اگر امتیاز یک بازی زوج باشد، دو تیم یا بازیکن دارای تعداد امتیاز یکسانی هستند
آرام و کنترل شده و نه افراطی
ماندن در همان سطح، به جای تغییر مکرر از یک سطح به سطح دیگر
با دو طرف، چیزها، ایدهها و غیره رفتاری برابر یا منصفانه داشته باشد
به اعداد کامل، به نزدیکترین ده، صد و غیره
یک حساب زوج در هر طرف یکسان است، به طوری که نه اعتباری وجود دارد و نه مانده بدهی
برای نشان دادن اینکه چیزی شگفتانگیز، غیرمعمول، غیرمنتظره یا افراطی است استفاده میشود
همزمان با
میگفتند اگر چیزی باشد یا نباشد، نتیجه همان است
با وجود چیزی
علیرغم آنچه اخیراً گفته شد
با اينكه
برای تأکید بر مقایسه استفاده می شود
زمانی استفاده می شود که می خواهید در مورد چیزی که اخیراً گفته اید دقیق تر یا جزئی تر باشید
صاف و صاف یا در یک سطح
مداوم یا منظم
برابر یا به همان اندازه متعادل
به همان اندازه احتمال وقوع دارد که اتفاق نیفتد
used to refer to a situation in which you risk money on something where the risk is equally balanced, and will pay back twice the amount of money that is paid if it is successful
برای اشاره به موقعیتی استفاده می شود که در آن شما پولی را برای چیزی به خطر می اندازید که در آن ریسک به همان اندازه متعادل است، و در صورت موفقیت آمیز بودن، دو برابر مقدار پولی را که پرداخت شده است، پس می دهید.
تشکیل یک عدد کامل که دقیقاً بر دو تقسیم می شود
دو چیز را مساوی کنیم
(از اعداد) دقیقاً قابل تقسیم بر دو
برای تأکید بر مقایسه یا ویژگی غیرمنتظره یا افراطی چیزی استفاده می شود
برابر کردن
حتی زنگ نزد که بگوید نمی آید.
او هرگز نامه را باز نکرد (= پس مطمئناً آن را نخوانده است).
30 سال پیش ممکن نبود، شاید حتی 20 سال پیش.
حتی در تابستان نیز آنجا سرد بود (= پس حتماً در زمستان بسیار سرد بوده است).
حتی یک کودک هم می تواند آن را درک کند (=بنابراین بزرگسالان قطعا می توانند).
شما حتی کمتر از من در مورد آن می دانید.
او حتی از خواهرش هم باهوش تر است.
جنگ جهانی دوم اوضاع را بدتر کرد.
ما امروز با چالش بزرگتری روبرو هستیم.
این یک ساختمان غیرجذاب است، حتی زشت.
حتی وقتی او اخطار را فریاد زد، ماشین سر خورد.
من به آنجا خواهم رسید، حتی اگر پیاده روی کنم.
او یک رهبر بزرگ است، حتی اگر دشمنان زیادی داشته باشد.
من عکس ها را به او نشان دادم اما حتی الان هم حرفم را باور نمی کند.
حتی در آن زمان هم اشتباه خود را نمی پذیرفت.
نیروها حتی در حال حاضر برای لشکرکشی به داخل شهر آماده می شوند.
اشتباهات املایی زیادی وجود دارد؛ با این حال، این مقاله کاملاً خوبی است.
من او را دوست دارم، حتی اگر گاهی اوقات آزاردهنده باشد.
هر چند / با وجود اینکه / با اینکه همه خوب بازی کردند، بازی را باختیم.
ما بازی را باختیم هرچند/هرچند/هرچند همه خوب بازی کردند.
من حتی نمی دانم کجاست.
همه کسانی که من می شناسم بوی بیکن را دوست دارند - حتی مایک هم بوی بیکن را دوست دارد و او گیاهخوار است.
همه ما سر وقت بودیم - حتی کریس و او معمولاً برای همه چیز دیر می کند.
این یک کار بسیار دشوار است - حتی ممکن است یک سال طول بکشد تا آن را تمام کنید.
من هرگز گریه نمی کنم. حتی وقتی به خودت خیلی بدی صدمه زدی؟
Even with a load of electronic gadgetry, you still need some musical ability to write a successful song.
حتی با وجود انبوهی از ابزارهای الکترونیکی، هنوز برای نوشتن یک آهنگ موفق به توانایی موسیقایی نیاز دارید.
سعی کردم با او استدلال کنم، اما حتی وقتی شروع کردم به توضیح دادن آنچه اتفاق افتاده بود، ایستاد تا برود.
حتی اگر سوار تاکسی شوید، باز هم قطارتان را از دست خواهید داد.
من خیلی به آن فکر کرده ام، اما حتی الان هم نمی توانم باور کنم که چقدر خوش شانس بودم که از تصادف جان سالم به در بردم.
سردرد وحشتناکی داشتم، اما با این وجود به کنسرت رفتم.
با وجود اینکه در ۱۶ سالگی مدرسه را رها کرد، همچنان توانست نخست وزیر شود.
ثابت
لباس فرم
unvarying
غیر متغیر
unwavering
تزلزل ناپذیر
منظم
پایدار
بدون تغییر
unchanging
استوار
بی تنوع
unvaried
صاف
changeless
ناشکسته
invariant
بی انحراف
بی نوسان
unbroken
مستمر
undeviating
مداوم
unfluctuating
متریک
continual
بدون وقفه
continuous
همگن
metrical
سر راست
unaltering
تغییر ناپذیر
uninterrupted
درست شد
homogenous
یکنواخت
همیشگی
invariable
بی تزلزل
fixed
بی وقفه
sustained
persistent
monotonous
perpetual
unfaltering
ceaseless
varying
متفاوت است
متغیر
irregular
بی رویه
fluctuating
در حال نوسان
nonuniform
غیر یکنواخت
uneven
ناهموار. ناجور
unsteady
ناپایا
alternating
متناوب
erratic
دمدمی مزاج
inconsistent
ناسازگار
تغییر می کند
disproportionate
نامتناسب
unequal
نابرابر
unpredictable
غیر قابل پیش بینی
capricious
ناپایدار
unstable
منحرف کننده
deviating
انتقال
inconstant
متزلزل
shifting
فرار
vacillating
شکسته شده
volatile
قابل انعطاف
وافل زدن
flexible
تغییر پذیر
waffling
نا معلوم
changeable
خشن
uncertain
ناهمسان
wavering
بی قرار
intermittent
unsettled