college

base info - اطلاعات اولیه

college - دانشکده

noun - اسم

/ˈkɑːlɪdʒ/

UK :

/ˈkɒlɪdʒ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [college] در گوگل
description - توضیح

  • مدرسه ای برای آموزش پیشرفته، به ویژه در یک حرفه یا مهارت خاص


  • مدرسه ای بزرگ که می توانید بعد از دبیرستان در آن درس بخوانید و مدرک بگیرید

  • one of the groups of teachers and students that form a separate part of some universities, especially in Britain


    یکی از گروه‌های معلمان و دانشجویانی است که بخش جداگانه‌ای از برخی دانشگاه‌ها به‌ویژه در بریتانیا را تشکیل می‌دهند

  • the students and teachers of one of these organizations


    دانش آموزان و معلمان یکی از این سازمان ها


  • گروهی از افراد که دارای حقوق، وظایف یا اختیارات ویژه در یک حرفه یا سازمان هستند


  • واژه ای که در نام برخی مدارس بزرگ به ویژه مدارس دولتی به کار می رود

  • a university where you can study for an undergraduate (= first) degree


    دانشگاهی که می توانید در آن برای مقطع کارشناسی (= اول) تحصیل کنید


  • هر مکانی برای آموزش تخصصی پس از سن 16 سالگی که در آن افراد برای کسب دانش و/یا مهارت آموزش می بینند یا آموزش می بینند.

  • one of the separate and named parts into which some universities are divided


    یکی از قسمت های مجزا و نامگذاری شده که برخی از دانشگاه ها به آن تقسیم می شوند

  • in Britain and Australia, used in the names of some schools for children, especially private schools (= where education is paid for by parents)


    در بریتانیا و استرالیا، در نام برخی از مدارس برای کودکان، به ویژه مدارس خصوصی (= که هزینه تحصیل توسط والدین پرداخت می شود) استفاده می شود.

  • a group of people with a particular job purpose duty or power who are organized into a group for sharing ideas, making decisions, etc.


    گروهی از افراد با شغل، هدف، وظیفه یا قدرت خاص که در یک گروه برای به اشتراک گذاشتن ایده ها، تصمیم گیری و غیره سازماندهی شده اند.


  • مکانی برای آموزش عالی معمولاً برای افرادی که دوازده سال تحصیل خود را به پایان رسانده اند و می توانند دانش پیشرفته تری کسب کنند و مدرکی برای تشخیص این موضوع دریافت کنند.

  • A college is also one of the separate parts into which some universities are divided


    کالج نیز یکی از بخش های جداگانه ای است که برخی از دانشگاه ها به آن تقسیم می شوند

  • Beyond that McCord said she hopes to get a job and find a legitimate way to obtain a college education.


    فراتر از آن، مک کورد گفت که امیدوار است شغلی پیدا کند و راهی قانونی برای تحصیل در دانشگاه بیابد.


  • مدرک دانشگاهی

  • The Training Commission's involvement in vocational training in local authority colleges of further education provides a further example.


    مشارکت کمیسیون آموزش در آموزش حرفه‌ای در کالج‌های محلی آموزش تکمیلی نمونه دیگری را ارائه می‌دهد.

  • Tim's at business college to learn computer accounting.


    تیم برای یادگیری حسابداری کامپیوتر در کالج بازرگانی است.

  • We hadn't seen each other since we graduated from college.


    از زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدیم همدیگر را ندیده بودیم.

  • Often official syllabuses and timetables reflect the influence and expertise of infant method specialists in ministries or from colleges of education.


    غالباً برنامه‌های درسی و جدول زمانی رسمی تأثیر و تخصص متخصصان روش نوزادان در وزارتخانه‌ها یا دانشکده‌های آموزش را منعکس می‌کنند.

  • Our youngest daughter is in college now.


    دختر کوچک ما اکنون در دانشگاه است.

  • The grant money is for low-income college students.


    پول کمک هزینه برای دانشجویان کم درآمد است.

  • Many college graduates are unable to find work in their field.


    بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاه قادر به یافتن کار در رشته خود نیستند.

  • Impotence has for some time been the leading complaint at most college psychiatric clinics.


    ناتوانی جنسی برای مدتی شکایت اصلی در اکثر کلینیک های روانپزشکی کالج بوده است.


  • می تواند تحصیلات دانشگاهی و آموزش شغلی را به عنوان پاداش برای افراد جدید ارائه دهد.

  • Revell College at UC San Diego


    کالج Revell در UC San Diego

  • He teaches at the college.


    او در دانشکده تدریس می کند.

  • Half of the college must've been at the demonstration.


    نیمی از کالج باید در تظاهرات بوده باشند.

  • The college confirmed that he came second.


    کالج تایید کرد که او دوم شد.


  • دانشکده مهندسی

  • He goes away to college unimpeded, unrepentant.


    او بدون مانع و پشیمان به دانشگاه می رود.


  • برادرم هرگز به دانشگاه نرفت، اما هنوز هم شغل بسیار خوبی دارد.

example - مثال
  • a secretarial college


    یک دانشکده دبیری

  • the Royal College of Art


    کالج سلطنتی هنر

  • a college course/student


    یک دوره کالج/دانشجو

  • She wanted to go to college to become a nurse.


    او می خواست به دانشگاه برود تا پرستار شود.

  • She's at college.


    او در کالج است.

  • She was the first in her family to attend college.


    او اولین کسی بود که در خانواده اش وارد دانشگاه شد.

  • He's hoping to go to college next year.


    او امیدوار است سال آینده به دانشگاه برود.

  • I graduated from college with an English degree.


    من از دانشگاه با مدرک زبان انگلیسی فارغ التحصیل شدم.

  • She's now in her first year of college.


    او اکنون در سال اول دانشگاه است.

  • Carleton College


    کالج کارلتون

  • a four-year/liberal arts/private college


    یک کالج چهار ساله / هنرهای لیبرال / خصوصی

  • He got interested in politics when he was in college.


    از زمانی که در دانشگاه بود به سیاست علاقه مند شد.

  • She's away at college in California.


    او در کالج در کالیفرنیا دور است.

  • Their eldest son is just out of college.


    پسر بزرگ آنها به تازگی از دانشگاه خارج شده است.

  • a college campus/degree/education


    یک محوطه کالج / مدرک / تحصیلات

  • a college student/graduate/professor


    یک دانشجو/فارغ التحصیل/استاد

  • college football/basketball


    فوتبال کالج / بسکتبال

  • King’s College Cambridge


    کالج کینگ، کمبریج

  • a tour of Oxford colleges


    تور کالج های آکسفورد

  • Most students live in college.


    اکثر دانشجویان در کالج زندگی می کنند.

  • The history department is part of the College of Arts and Sciences.


    بخش تاریخ بخشی از دانشکده هنر و علوم است.

  • Eton College


    کالج ایتون

  • the Royal College of Physicians


    کالج سلطنتی پزشکان

  • the American College of Cardiology


    کالج آمریکایی قلب و عروق

  • Not all the lecturers are in college at any one time.


    همه مدرسان در هر زمان در کالج نیستند.

  • She's at college in Swindon.


    او در کالج در سویندون است.

  • The college runs a course for would-be arts administrators.


    این کالج دوره ای را برای مدیران بالقوه هنر برگزار می کند.


  • یک کالج آموزش و پرورش

  • The whole college was shocked to hear the news.


    تمام دانشکده از شنیدن این خبر شوکه شدند.

  • When I left school I went to secretarial college.


    وقتی مدرسه را ترک کردم به دانشکده دبیری رفتم.

  • The college graduated 50 students last year.


    این کالج سال گذشته 50 دانشجو فارغ التحصیل کرد.

synonyms - مترادف

  • دانشگاه

  • institute


    موسسه


  • مدرسه

  • academy


    آکادمی

  • conservatoire


    کنسرواتوار

  • conservatory


    هنرستان هنری

  • polytechnic


    پلی تکنیک

  • seminary


    حوزه علمیه

  • brainery


    تفکر


  • موسسه تحصیلی


  • دانشکده

  • lyceum


    لیسیوم

  • alma mater


    آلما مادر


  • موسسه آموزشی

  • center of learningUS


    مرکز یادگیری ایالات متحده

  • centre of learningUK


    مرکز یادگیری انگلستان

  • halls of ivy


    تالارهای پیچک

  • halls of knowledge


    تالارهای دانش


  • کرسی یادگیری


  • موسسه، نهاد

  • academe


    استقرار

  • academia


    دانشکده الهیات


  • موسسه آموزش عالی

  • theological college


    کالج تحصیلات تکمیلی


  • کالج آموزشی

  • further education college


    مرکز ایالات متحده


  • مرکز انگلستان

  • centerUS


    پیشخوانی

  • centreUK


  • schoolhouse


  • phrontistery


antonyms - متضاد
  • disorganisationUK


    سازماندهی بریتانیا

  • disorganizationUS


    بی سازمانی ایالات متحده


  • سرگرمی

  • fun


    سرگرم کننده

لغت پیشنهادی

moira

لغت پیشنهادی

regulators

لغت پیشنهادی

prevails