exhibition
exhibition - نمایشگاه
noun - اسم
UK :
US :
غرفه دار
نمایشی از نقاشیها، عکسها یا اشیایی که مردم میتوانند برای دیدن آنها بروند
هنگامی که چیزی مانند یک نقاشی در یک مکان عمومی نشان داده می شود
an event at which a collection of paintings, interesting objects etc are shown to the public for a period of time
رویدادی که در آن مجموعه ای از نقاشی ها، اشیاء جالب و غیره برای مدتی در معرض دید عموم قرار می گیرد
an exhibition. Show is less formal than exhibition. It can be used about small events as well as big public ones
نمایشگاه. نمایش کمتر از نمایشگاه رسمی است. می توان از آن در مورد رویدادهای کوچک و همچنین رویدادهای عمومی بزرگ استفاده کرد
an exhibition
نمایشگاه
an event at which people or businesses show or sell their products, which is often not open to the public
رویدادی که در آن افراد یا کسبوکارها محصولات خود را به نمایش میگذارند یا میفروشند، که اغلب برای عموم آزاد نیست
یک رویداد عمومی بزرگ و مهم که در آن افراد یا مشاغل محصولات خود را به نمایش می گذارند یا به فروش می رسانند
a public event where businesses and other organizations show their products and services so that people can go and see them
یک رویداد عمومی که در آن کسب و کارها و سایر سازمان ها محصولات و خدمات خود را نشان می دهند تا مردم بتوانند بروند و آنها را ببینند
an event at which objects such as paintings are shown to the public a situation in which someone shows a particular skill or quality to the public or the act of showing these things
رویدادی که در آن اشیایی مانند نقاشی به مردم نشان داده می شود، موقعیتی که در آن شخصی مهارت یا کیفیت خاصی را به مردم نشان می دهد، یا عمل نشان دادن این چیزها
a collection of things shown publicly
مجموعه ای از چیزهایی که به صورت عمومی نشان داده شده است
مناسبتی که اشیا به عموم نشان داده می شود
اگر چیزی در نمایشگاه است، در جایی است که عموم مردم بتوانند به آن نگاه کنند
For example I just returned from an exhibition and wrote a 6,000 word report in one burst in my hotel room.
به عنوان مثال، من به تازگی از یک نمایشگاه برگشتم و یک گزارش 6000 کلمه ای در اتاق هتلم نوشتم.
نمایشگاهی از جدیدترین مجسمه های برنارد لاویر تا اواسط ژوئن قابل مشاهده است.
Electrical supplies and additional lighting can be booked for exhibition purposes.
لوازم برق و روشنایی اضافی را می توان برای اهداف نمایشگاه رزرو کرد.
Have you seen the O'Keefe exhibition yet?
آیا تا به حال نمایشگاه O'Keefe را دیده اید؟
بسیاری از عکس های نمایشگاه توسط هنرمندانی گرفته شده است که عمدتاً در رسانه های دیگر کار می کردند.
Throughout its day at Pollock and Searby's Mill Lane premises the exhibition was visited by company staff.
این نمایشگاه در طول روز در ساختمان Pollock and Searby's Mill Lane مورد بازدید کارکنان شرکت قرار گرفت.
But pleasure and intellectual challenge is in response to individual installations rather than to the exhibition as a whole.
اما لذت، و چالش فکری، در پاسخ به اینستالیشنهای فردی است تا کلیت نمایشگاه.
نمایشگاه آثار هانس مملینگ هفته آینده افتتاح می شود.
Science follows immediately and the students quickly gather in groups to work on their exhibition in this area.
علم بلافاصله دنبال می شود و دانش آموزان به سرعت در گروه جمع می شوند تا در نمایشگاه خود در این منطقه کار کنند.
آیا نمایشگاه پیکاسو را دیده اید؟
to hold/organize an exhibition
برگزاری/برگزاری نمایشگاه
an art exhibition
یک نمایشگاه هنری
اولین نمایشگاه انفرادی او در سال 1925 در بارسلون برگزار شد.
an exhibition of paintings/photographs
نمایشگاه نقاشی/عکس
The gallery is hosting an exhibition of his work.
این گالری میزبان نمایشگاهی از آثار اوست.
She is currently preparing an exhibition on Van Gogh and Expressionism.
او در حال آماده سازی نمایشگاهی درباره ون گوگ و اکسپرسیونیسم است.
مجسمه های او در نمایشگاه های سراسر جهان به نمایش درآمده است.
این نقاشی ها در نمایشگاهی که روز جمعه افتتاح شد به نمایش گذاشته شده است.
او اجازه نمایش آثار همسرش را نداد.
این پرتره برای اولین بار در معرض دید عموم قرار می گیرد.
Hundreds of companies had exhibition stands.
صدها شرکت غرفه های نمایشگاهی داشتند.
بال جدید 20000 فوت مربع بیشتر فضای نمایشگاهی را فراهم می کند.
با نمایشگاهی از سرعت و مهارت این فوتبالیست پذیرایی شدیم.
an appalling exhibition of bad manners
نمایشگاه وحشتناک رفتارهای بد
می ترسم اعصابم را از دست بدهم و از خودم نمایشگاه درست کنم.
کاتالوگ نمایشگاه اخیر در موزه
او قرار است سال آینده موضوع یک نمایشگاه بزرگ باشد.
The exhibition includes drawings by Rembrandt.
این نمایشگاه شامل نقاشی هایی از رامبراند است.
این نمایشگاه از 11 فروردین تا 5 تیرماه دایر است.
این نمایشگاه ماه آینده به گالری ملی واشنگتن ادامه خواهد داد.
این نمایشگاه در ماه جولای در موزه هنر متروپولیتن افتتاح می شود.
این موزه سال گذشته میزبان نمایشگاه بزرگی از آثار او بود.
مجموعه ای از نمایشگاه های ویژه در طول سال وجود دارد.
آنها قصد دارند یک نمایشگاه هنری در یک شهر مجاور برپا کنند.
نمایشگاه بزرگی از آثار این نقاش
a touring exhibition of Impressionist drawings
نمایشگاه توری نقاشی های امپرسیونیستی
an exhibition devoted to female painters
نمایشگاهی به نقاشان زن
an exhibition illustrating the history and development of the university
نمایشگاهی که تاریخ و توسعه دانشگاه را به تصویر می کشد
an exhibition on local history
نمایشگاه تاریخ محلی
the international food trade exhibition in Cologne
نمایشگاه بین المللی تجارت مواد غذایی در کلن
نشان می دهد
نمایش دادن
ارائه
نمایشگاه
showcase
ویترین
spectacle
تماشایی
exposition
کارایی
نسخه ی نمایشی
demo
تظاهرات
expo
پخش می شود
نشان دادن
airing
گذشته نگر
showing
کارناوال
retrospective
مسابقه
نمایندگی
carnival
دوسالانه
pageant
نصب
منظره
biennale
نمایشگاه تجاری
mounting
نمایش عمومی
نمایشگاه جهانی
offering
رژه
تولید
قرارداد
زیاده خواهی
parade
مشاهده
سیرک
extravaganza
viewing
circus
concealment
پنهان کاری
پوشش
hiding
قایم شدن
حقیقت
واقعیت
ساکت
راز
modesty
فروتنی
plainness
ساده بودن
simplicity
سادگی
ordinariness
معمولی بودن
dullness
کسالت
keeping
نگه داشتن
covering
حفاظت
ایمنی
یقین - اطمینان - قطعیت
certainty
تضمین
surety
ابهام
obscurity
انکار
vagueness
وتو
denial
تناقض
veto
بی تکلفی
contradiction
ریاضت
unpretentiousness
ذخیره
austerity
شدت
reserve
نامحسوس بودن
severity
رزرو
humility
inconspicuousness