reservation
reservation - رزرو
noun - اسم
UK :
US :
an arrangement which you make so that a place in a hotel restaurant plane etc is kept for you at a particular time in the future
ترتیبی که شما انجام می دهید تا مکانی در هتل، رستوران، هواپیما و غیره در زمان خاصی در آینده برای شما نگهداری شود.
احساس شک به این دلیل که کاملاً با یک طرح، ایده یا پیشنهاد موافق نیستید
منطقه ای از زمین در ایالات متحده برای زندگی بومیان آمریکایی جدا نگه داشته شده است
منطقه ای از زمین که حیوانات وحشی می توانند بدون شکار در آن زندگی کنند
an arrangement in which a place on a plane in a hotel in a restaurant etc is kept for a customer who will arrive later
ترتیبی که در آن مکانی در هواپیما، هتل، رستوران و غیره برای مشتری نگهداری می شود که بعداً به آنجا می رسد.
an arrangement in which something such as a seat on an aircraft or a table at a restaurant is kept for you
ترتیبی که در آن چیزی مانند یک صندلی در هواپیما یا یک میز در یک رستوران برای شما نگهداری می شود
منطقه ای از زمین که در اختیار گروه خاصی از مردم قرار می گیرد تا در آن زندگی کنند
منطقه ای از زمین که در آن حیوانات وحشی محافظت می شود
شک یا احساس ناتوانی در موافقت یا پذیرش کامل چیزی
شک یا دلیلی برای عدم پذیرش یا موافقت کامل با چیزی
ترتیبی برای نگهداری چیزی برای شخصی یا برای هدفی خاص
A reservation is also an area of land set apart for a particular group of people to live on esp. American Indians.
رزرو همچنین منطقه ای از زمین است که برای گروه خاصی از مردم برای زندگی جدا شده است، به ویژه. سرخپوستان آمریکا
an arrangement to have something kept for you for example a seat on an aircraft or a table at a restaurant
ترتیبی برای نگه داشتن چیزی برای شما، به عنوان مثال، یک صندلی در هواپیما یا یک میز در یک رستوران
لطفا من یک میز دو نفره می خواهم. آیا رزرو دارید خانم؟
She packed her bags, then called the airport and made a reservation on the last flight out of Los Angeles.
چمدان هایش را بست، سپس با فرودگاه تماس گرفت و آخرین پرواز لس آنجلس را رزرو کرد.
I was informed that I was free to make a reservation for the next available seat which was six weeks hence.
به من اطلاع دادند که می توانم برای صندلی موجود بعدی که شش هفته بود، رزرو کنم.
There are reservations as to its validity because of the small samples and the non-parametric nature of some of the variables.
در مورد اعتبار آن به دلیل نمونه های کوچک و ماهیت غیر پارامتری برخی از متغیرها، احتیاط وجود دارد.
من باید امشب تا دیر وقت کار کنم، بنابراین رزرو شام خود را لغو کردم.
ممکن است در هفته جشنواره برای رزرو هتل مشکلی وجود داشته باشد.
By 1975, almost everyone on the reservation went armed and few dared to walk around outside even in daylight.
در سال 1975، تقریباً همه افراد رزرو شده مسلح بودند و تعداد کمی جرأت میکردند حتی در نور روز در بیرون قدم بزنند.
a 50,000 acre private wildlife reservation
50000 هکتار رزرو حیات وحش خصوصی
با رستوران تماس می گیرم و رزرو می کنم.
ما به نام گرانت رزرو داریم.
مجبور شدم رزرو هتلم را کنسل کنم.
من در مورد توانایی او برای انجام این کار تردید جدی دارم.
They support the measures without reservation (= completely).
آنها از اقدامات بدون قید و شرط (= به طور کامل) حمایت می کنند.
آیا رزرو کرده اید؟
لطفا برای جمعه شب چهار نفر رزرو کنم.
Reservations are recommended, especially during the busy holiday weekends.
رزرو توصیه می شود، به خصوص در تعطیلات آخر هفته شلوغ.
ما ساعت شش امشب در یک رستوران رزرو می کنیم.
با وجود رزرو اولیه، او لندن را دوست داشت.
من می توانم او را بدون رزرو توصیه کنم.
در مورد چند بند قرارداد، ملاحظاتی دارم.
My one reservation concerns the performance of the vehicle in wet conditions.
یکی از رزروهای من مربوط به عملکرد وسیله نقلیه در شرایط مرطوب است.
ژنرال های ناتو نسبت به انجام حملات هوایی ابراز نگرانی کردند.
کارمندان از طرح های سازماندهی مجدد با ملاحظاتی حمایت می کنند.
آنها نسبت به مفاد این معاهده ملاحظات خود را ابراز کرده اند.
من می خواهم برای ساعت نه یک میز دو نفره رزرو کنم.
لطفا رزرو خود را تا روز جمعه کتبا تایید کنید.
خانواده در یک رزرواسیون بومیان آمریکا زندگی می کنند.
او سرپرست یک رزرو بازی بزرگ است.
Workers and employees shared deep reservations about the wisdom of the government's plans for the industry.
کارگران و کارمندان در مورد خردمندی برنامههای دولت برای این صنعت تردیدهای عمیقی داشتند.
او نصیحت مرا بدون قید و شرط پذیرفت.
ما در مورد اجازه دادن به بچه ها در خانه تنها بمانیم.
I made a reservation at the restaurant for 7 o’clock.
من برای ساعت 7 در رستوران رزرو کردم.
بهتر است چند روز قبل رزرو کنید.
They prefer not to take reservations because it's less efficient if a table sits empty while they wait for a party to show up.
آنها ترجیح میدهند رزرو نکنند، زیرا اگر یک میز خالی بنشیند در حالی که منتظر مهمانی هستند کارایی کمتری دارد.
hotel/dinner/travel reservations
رزرو هتل/شام/سفر
یک سیستم رزرواسیون
engagement
نامزدی
booking
رزرو
prearrangement
پیش هماهنگی
استخدام
ترتیب
ordering
مرتب سازی
charter
منشور
engaging
درگیر کننده
registration
ثبت
securing
ایمن سازی
bespeaking
صحبت کردن
محل
prepurchase
پیش خرید
advance booking
رزرو از قبل
charter arrangements
ترتیبات منشور
hire arrangements
ترتیبات استخدام
هماهنگی قبلی
prior arrangements
ترتیبات قبلی
exclusive possession
مالکیت انحصاری
reserved ticket
بلیط رزرو شده
کنار گذاشتن
rental
اجاره ای
lease
اجاره
reserved room
اتاق رزرو شده
reserved seat
صندلی رزرو شده
reserved table
جدول رزرو شده
leasing
لیزینگ
rent
وقت ملاقات
hiring
renting
openness
باز بودن
boldness
جسارت
liberation
رهایی
آزادی
unconstraint
بدون محدودیت
incontinence
بی اختیاری
disinhibition
بازدارندگی
garrulousness
حماقت
اعتماد به نفس
غرور
agitation
تحریک
allowance
کمک هزینه
اجازه
aggression
پرخاشگری
arrogance
تکبر