auditorium
auditorium - سالن نمایش
noun - اسم
UK :
US :
بخشی از یک تئاتر که در آن افراد هنگام تماشای یک نمایش، کنسرت و غیره می نشینند
یک ساختمان بزرگ که برای کنسرت یا جلسات عمومی استفاده می شود
بخشی از یک تئاتر یا ساختمان مشابه که در آن افرادی که تماشا می کنند و گوش می دهند می نشینند
یک ساختمان عمومی بزرگ که در آن جلسات، کنسرت ها و غیره برگزار می شود
a large room with rows of seats and often a stage which is used for performances and for public events or meetings, or a building containing such a room
یک اتاق بزرگ با ردیف های صندلی و اغلب صحنه ای که برای اجراها و برای رویدادهای عمومی یا جلسات استفاده می شود، یا ساختمانی حاوی چنین اتاقی
بخشی از یک تئاتر یا ساختمانی مشابه که در آن تماشاگران می نشینند
یک ساختمان عمومی بزرگ مانند یک تئاتر
تراسهای ناهموار صندلیها بهعنوان یک سالن نمایش طراحی شدهاند.
در سالنی جمع شدیم و یک نوار ویدئویی تماشا کردیم.
A few minutes late I slipped into the half-full auditorium, spotted Sergei near the back and sat beside him.
چند دقیقه دیرتر وارد سالن نیمه پر شدم، سرگئی را نزدیک پشت دیدم و کنارش نشستم.
او ساعت 8 امشب در سالن زبان های مدرن دانشگاه آریزونا خواهد خواند.
تالار مدرسه
She hardly ventured beyond the auditorium, but all those windows that had been left broken through the winter were replaced.
او به سختی از سالن خارج شد، اما تمام آن پنجرههایی که در زمستان شکسته بودند، تعویض شدند.
The Moulin Rougestaff steer them all to their tables in the auditorium, which is lit with small pink lamps.
مولن روژستاف همه آنها را به سمت میزهایشان در سالنی که با لامپ های کوچک صورتی روشن است هدایت می کنند.
The walls were dark gray and bare, but Horton speckled and painted the floors of the auditorium aisles with free-form designs.
دیوارها خاکستری تیره و لخت بودند، اما هورتون کف راهروهای سالن را با طرحهای آزاد رنگآمیزی کرد و رنگآمیزی کرد.
او با عجله به پایین صحنه رفت و از راهروی موقت به سمت کف سالن رفت.
این سالن بیش از هزار نفر را در خود جای داده است.
You will be taken on a guided tour of the theatre, including the stage auditorium and backstage areas.
شما را در یک تور با راهنما در تئاتر، از جمله صحنه، سالن و مناطق پشت صحنه می برند.
پشت سالن مملو از جمعیت ایستاد.
ساختمان جدید شامل سالن نمایشگاه، سالن نمایش، کتابفروشی و رستوران خواهد بود.
سیگار کشیدن در سالن ممنوع است.
a school/municipal auditorium
یک سالن مدرسه/شهرداری
ظرفیت سالن ده هزار نفری پر شد.
سخنرانی در سالن کنفرانس برگزار خواهد شد.
سالن
theaterUS
تئاتر آمریکا
theatreUK
theatreUK
arena
عرصه
amphitheatreUK
آمفی تئاتر انگلستان
amphitheaterUS
آمفی تئاتر آمریکا
باغ
محفظه - اتاق
اتاق
playhouse
خانه بازی
assembly room
اتاق مونتاژ
سالن کنسرت
assembly hall
سالن گردهمایی
سالن کنفرانس
opera house
خانه اپرا
lecture hall
سالن سخنرانی
محل ملاقات
سینما
سالن موسیقی
reception hall
تالار پذیرایی
hippodrome
هیپودروم
lecture theater
تئاتر سخنرانی
coliseum
کولیسئوم
odeum
اودیوم
ballroom
سالن رقص
lecture room
اتاق سخنرانی
اتاق ملاقات
تئاتر وودویل
vaudeville theater
تئاتر واریته
cinema