auditorium

base info - اطلاعات اولیه

auditorium - سالن نمایش

noun - اسم

/ˌɔːdɪˈtɔːriəm/

UK :

/ˌɔːdɪˈtɔːriəm/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [auditorium] در گوگل
description - توضیح
  • the part of a theatre where people sit when watching a play concert etc


    بخشی از یک تئاتر که در آن افراد هنگام تماشای یک نمایش، کنسرت و غیره می نشینند

  • a large building used for concerts or public meetings


    یک ساختمان بزرگ که برای کنسرت یا جلسات عمومی استفاده می شود

  • the part of a theatre, or similar building where the people who are watching and listening sit


    بخشی از یک تئاتر یا ساختمان مشابه که در آن افرادی که تماشا می کنند و گوش می دهند می نشینند

  • a large public building where meetings, concerts, etc. are held


    یک ساختمان عمومی بزرگ که در آن جلسات، کنسرت ها و غیره برگزار می شود

  • a large room with rows of seats and often a stage which is used for performances and for public events or meetings, or a building containing such a room


    یک اتاق بزرگ با ردیف های صندلی و اغلب صحنه ای که برای اجراها و برای رویدادهای عمومی یا جلسات استفاده می شود، یا ساختمانی حاوی چنین اتاقی


  • بخشی از یک تئاتر یا ساختمانی مشابه که در آن تماشاگران می نشینند


  • یک ساختمان عمومی بزرگ مانند یک تئاتر

  • Rough terraces of seats were fashioned to serve as an auditorium.


    تراس‌های ناهموار صندلی‌ها به‌عنوان یک سالن نمایش طراحی شده‌اند.

  • We gathered in an auditorium and watched a videotape.


    در سالنی جمع شدیم و یک نوار ویدئویی تماشا کردیم.

  • A few minutes late I slipped into the half-full auditorium, spotted Sergei near the back and sat beside him.


    چند دقیقه دیرتر وارد سالن نیمه پر شدم، سرگئی را نزدیک پشت دیدم و کنارش نشستم.

  • She will read at 8 tonight in the University of Arizona's Modern Languages auditorium.


    او ساعت 8 امشب در سالن زبان های مدرن دانشگاه آریزونا خواهد خواند.

  • the school auditorium


    تالار مدرسه

  • She hardly ventured beyond the auditorium, but all those windows that had been left broken through the winter were replaced.


    او به سختی از سالن خارج شد، اما تمام آن پنجره‌هایی که در زمستان شکسته بودند، تعویض شدند.

  • The Moulin Rougestaff steer them all to their tables in the auditorium, which is lit with small pink lamps.


    مولن روژستاف همه آنها را به سمت میزهایشان در سالنی که با لامپ های کوچک صورتی روشن است هدایت می کنند.

  • The walls were dark gray and bare, but Horton speckled and painted the floors of the auditorium aisles with free-form designs.


    دیوارها خاکستری تیره و لخت بودند، اما هورتون کف راهروهای سالن را با طرح‌های آزاد رنگ‌آمیزی کرد و رنگ‌آمیزی کرد.

  • She hurried downstage and scampered down the makeshift gangway to the auditorium floor.


    او با عجله به پایین صحنه رفت و از راهروی موقت به سمت کف سالن رفت.

example - مثال
  • The auditorium seats over a thousand people.


    این سالن بیش از هزار نفر را در خود جای داده است.

  • You will be taken on a guided tour of the theatre, including the stage auditorium and backstage areas.


    شما را در یک تور با راهنما در تئاتر، از جمله صحنه، سالن و مناطق پشت صحنه می برند.

  • He stood at the back of the packed auditorium.


    پشت سالن مملو از جمعیت ایستاد.

  • The new building will include an exhibition hall auditorium, bookshop and restaurant.


    ساختمان جدید شامل سالن نمایشگاه، سالن نمایش، کتابفروشی و رستوران خواهد بود.

  • No smoking in the auditorium.


    سیگار کشیدن در سالن ممنوع است.

  • a school/municipal auditorium


    یک سالن مدرسه/شهرداری

  • The ten-thousand seat auditorium was filled to capacity.


    ظرفیت سالن ده هزار نفری پر شد.

  • The lecture will be held in the conference auditorium.


    سخنرانی در سالن کنفرانس برگزار خواهد شد.

synonyms - مترادف

  • سالن

  • theaterUS


    تئاتر آمریکا

  • theatreUK


    theatreUK

  • arena


    عرصه

  • amphitheatreUK


    آمفی تئاتر انگلستان

  • amphitheaterUS


    آمفی تئاتر آمریکا


  • باغ


  • محفظه - اتاق


  • اتاق

  • playhouse


    خانه بازی

  • assembly room


    اتاق مونتاژ


  • سالن کنسرت

  • assembly hall


    سالن گردهمایی


  • سالن کنفرانس

  • opera house


    خانه اپرا

  • lecture hall


    سالن سخنرانی


  • محل ملاقات


  • سینما


  • سالن موسیقی

  • reception hall


    تالار پذیرایی

  • hippodrome


    هیپودروم

  • lecture theater


    تئاتر سخنرانی

  • coliseum


    کولیسئوم

  • odeum


    اودیوم

  • ballroom


    سالن رقص

  • lecture room


    اتاق سخنرانی


  • اتاق ملاقات


  • تئاتر وودویل

  • vaudeville theater


    تئاتر واریته


  • cinema


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

axiomatic

لغت پیشنهادی

soapbox

لغت پیشنهادی

organisms