dining
dining - ناهار خوری
noun - اسم
UK :
US :
یک فضای پاسیو درست در خارج از خانه برای غذاخوری در فضای باز ایده آل است.
این شهر به پایتخت غذاهای خوب (= خوردن غذاهای با کیفیت بسیار بالا در رستوران) تبدیل شده است.
فضای ناهار خوری حالتی دلپذیر و باز دارد.
از صرف غذا خوردن متنفرم
زیر نور شمع شام خوردیم.
او یک بار با رئیس جمهور فرانسه شام خورد.
اگر ناهار بخورید و هجوم بیاورید در خطر دستگیری هستید.
feeding
تغذیه
eating
غذا خوردن
feasting
جشن گرفتن
banqueting
ضیافت
banquetting
فرآوری
faring
شرکت کردن
partaking
تغذيه
victualing
طراوت بخش
refreshing
بلعیدن
devouring
مصرف کننده
consuming
نوشینگ
noshing
شاهانه
regaling
آشغال
junketing
گرفتن
junketting
شام خوردن
taking
ناهار خوردن
supping
تمسخر
lunching
صبحانه خوردن
scoffing
شام
breakfasting
شریک شدن از
ingesting
جمع کردن در
suppering
خوردن شام
partake of
شکستن نان
tucking into
تغذیه در
having dinner
جویدن
breaking bread
در حال انجام ناهار
having supper
بیرون غذا خوردن
feeding on
chowing down
doing lunch
eating out
abstaining
ممتنع
fasting
روزه داری