fence
fence - حصار
noun - اسم
UK :
US :
سازه ای ساخته شده از چوب، فلز و غیره که یک قطعه زمین را احاطه کرده است
دیوار یا سازه دیگری که اسب ها در مسابقه یا مسابقه از روی آن می پرند
کسی که اجناس مسروقه را می خرد و می فروشد
حصار کشیدن دور چیزی
برای مبارزه با یک شمشیر بلند و نازک به عنوان یک ورزش
پاسخ دادن هوشمندانه به سؤالات دیگران برای به دست آوردن مزیت در بحث
برای خرید و فروش اجناس مسروقه
a structure that divides two areas of land similar to a wall but made of wood or wire and supported with posts
سازهای که دو ناحیه زمین را تقسیم میکند، شبیه به دیوار، اما از چوب یا سیم ساخته شده و با ستونها پشتیبانی میشود.
شخصی که اجناس مسروقه را خرید و فروش می کند
برای مبارزه به عنوان یک ورزش با یک شمشیر بلند و نازک
a structure of wood or wire forming a wall around a house or a piece of land often to keep people or animals from coming in or going out
سازهای از چوب یا سیم که دیواری را در اطراف خانه یا قطعهای از زمین تشکیل میدهد، اغلب برای جلوگیری از ورود یا خروج افراد یا حیوانات
شرکت در ورزش حمله و دفاع با سلاح دارای تیغه بلند
حصار کشیدن دور خانه یا قطعه زمین
اگر 64 اسب مسابقه ای از شش حصار را شروع کنند و نیمی از اسب های باقی مانده در هر حصار سقوط کنند، چند اسب تمام می کنند؟
سه ترتیب با هشت حصار. پنج با ده نرده ... اعداد فرد ... الگویی بود؟
And John, the stud bull spooked by the power lines that suddenly appear on the other side of the fence.
و جان، گاو گل میخ که از خطوط برق که ناگهان در آن طرف حصار ظاهر می شوند، ترسیده است.
A workman adjusting a machine removed the fence and turned the machine by hand in order to do the job.
کارگری که در حال تنظیم ماشین بود، حصار را برداشت و دستگاه را با دست چرخاند تا کار را انجام دهد.
حصار را پاره کردند تا به ما برسند.
س: نه گوجه فرنگی را کنار یک حصار چوبی و شش گوجه فرنگی را نزدیک دیوار پشتی خانه کاشتم.
دو زن روی حصار باغ با هم گپ زدند.
نگهبانان امنیتی با سگ ها در حصار محیطی گشت می زدند.
مسیر پیاده روی با سیم خاردار مسدود شده بود.
اطراف خانه را یک حصار سفید رنگ احاطه کرده بود.
کاخ سفید در حال حاضر در حال تلاش برای ترمیم حصارها با اروپا است.
آیا برای اصلاح نرده ها با همسر سابقتان دیر شده است؟
هنگامی که صحبت از تغییرات آب و هوایی به میان می آید، این دو کشور اغلب در دو طرف حصار قرار دارند.
در دو طرف راهرو بحث هایی وجود دارد.
او تمایل دارد در جلسات روی حصار بنشیند.
او به سمت حصار بلند چوبی حریم خصوصی رفت.
یک باغ کلبه در جلو و یک حصار سفید رنگ وجود داشت.
یک حصار در اطراف سایت
حصار محیطی فرودگاه
خط حصاری که ایالات متحده را از مکزیک جدا می کند
در آن سوی حصار خشم نسبت به اصلاحات وجود دارد.
این پیشنهادی است که توسط مردم دو طرف حصار سیاسی تایید شده است.
او برای نگهداری سگش در حیاط خانه حصاری کشید.
این منطقه از سه طرف حصارکشی شده است اما نه در امتداد بزرگراه.
مانع
railing
نرده
hedge
پرچین
بار
ریل
مسدود کردن
paling
رنگ پریدگی
متوقف کردن
دیوار
hedgerow
راه بند
roadblock
تقسیم بندی
partition
صفحه نمایش
مرز
balustrade
محفظه
داربست
enclosure
نگهبان
trellis
groinUS
groyneUK
groinUS
نرده ها
groyneUK
بادگیر
railings
بک استاپ
windbreak
تخته ها
backstop
پیکت ها
boards
نوشته ها
hurdle
سهام
pickets
سیم خاردار
posts
سد
stakes
شمشیربازی
barbed wire
barricade
fencing