beached

base info - اطلاعات اولیه

beached - ساحل شده

N/A - N/A

biːtʃt

UK :

biːtʃt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [beached] در گوگل
description - توضیح
  • A beached whale, dolphin, etc. has swum onto a beach and cannot get back into the water.


    یک نهنگ ساحلی، دلفین و غیره در ساحل شنا کرده است و نمی تواند به داخل آب بازگردد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • grounded


    استوار

  • stranded


    سرگردان

  • ashore


    در ساحل

  • aground


    زمین

  • shipwrecked


    کشتی غرق شده

  • stuck


    گیر

  • wrecked


    ویران شده

  • run aground


    به زمین بزن

  • stuck fast


    سریع گیر کرده

  • run ashore


    به ساحل فرار کن

  • marooned


    سرخ شده

  • foundered


    تاسیس کرد


  • بالا و خشک

  • on the rocks


    روی صخره ها


  • در انتها


  • روی زمین

  • reefed


    صخره شده

antonyms - متضاد
  • afloat


    شناور


  • در دریا


  • یافت

لغت پیشنهادی

historian

لغت پیشنهادی

smile

لغت پیشنهادی

endured