privacy

base info - اطلاعات اولیه

privacy - حریم خصوصی

noun - اسم

/ˈpraɪvəsi/

UK :

/ˈprɪvəsi/

US :

family - خانواده
private
خصوصی
privatization
خصوصی سازی
privatize
خصوصی کردن
privately
به صورت خصوصی
google image
نتیجه جستجوی لغت [privacy] در گوگل
description - توضیح

  • حالتی که فرد می تواند تنها باشد و توسط دیگران دیده و شنیده نشود


  • حالت رها بودن از توجه عمومی

  • someone's right to keep their personal matters and relationships secret


    حق کسی برای مخفی نگه داشتن مسائل شخصی و روابط خود


  • حالت تنها بودن

  • the state of being alone or the right to keep one’s personal matters and relationships secret


    حالت تنها بودن یا حق مخفی نگه داشتن مسائل شخصی و روابط


  • حق این است که کسی زندگی شخصی یا اطلاعات شخصی خود را مخفی نگه دارد یا فقط برای گروه کوچکی از افراد شناخته شده باشد

  • Old ideas about privacy and the laws that were based upon them are fast becoming obsolete.


    ایده های قدیمی در مورد حریم خصوصی و قوانینی که بر اساس آنها بود، به سرعت در حال منسوخ شدن هستند.

  • The problem with open plan offices is that you don't have any privacy.


    مشکل دفاتر طرح باز این است که شما حریم خصوصی ندارید.

  • This was far enough away from the trail for privacy.


    این به اندازه کافی دور از مسیر برای حفظ حریم خصوصی بود.

  • Families favour the Arts Centre over bed and breakfast accommodation because it offers a greater privacy.


    خانواده‌ها مرکز هنری را به جای خواب و صبحانه ترجیح می‌دهند زیرا حریم خصوصی بیشتری را ارائه می‌دهد.

  • The central area of the Library offers facilities for private study; around the perimeter several carrels provide even greater privacy.


    منطقه مرکزی کتابخانه امکاناتی را برای مطالعه خصوصی ارائه می دهد. در اطراف محیط چندین کارل حریم خصوصی بیشتری را فراهم می کند.

  • Her husbands colleagues kept coming to the house invading her privacy and expecting food and drinks.


    همکاران شوهرش مدام به خانه می آمدند، به حریم خصوصی او حمله می کردند و منتظر غذا و نوشیدنی بودند.

  • The principals have had their shot at getting this done in privacy for weeks, and it has produced zip.


    مدیران برای هفته‌ها تلاش خود را برای انجام این کار در خلوت انجام داده‌اند و فایل فشرده تولید شده است.

  • What their new home made up for in privacy however it lacked in comforts.


    با این حال، آنچه خانه جدید آنها در حریم خصوصی جبران می کرد، فاقد امکانات رفاهی بود.

  • Trees with hanging foliage enclose this little park give it privacy and shade.


    درختان با شاخ و برگ های آویزان این پارک کوچک را محصور کرده اند و به آن حریم خصوصی و سایه می بخشند.

  • The condo was beautiful and they had plenty of privacy with a hot tub in a little private garden.


    کاندو زیبا بود، و آنها دارای حریم خصوصی زیادی بودند، با جکوزی در یک باغ خصوصی کوچک.

  • To protect privacy phone numbers have only been included for those governing bodies which have an office.


    برای حفظ حریم خصوصی، شماره تلفن فقط برای آن دسته از نهادهای حاکم که دفتر دارند درج شده است.

  • I waited until I was in the privacy of my own room before I opened the letter.


    صبر کردم تا در خلوت اتاق خودم باشم و نامه را باز کنم.

  • The press has been asked to respect the privacy of the Royal Family during this very difficult time.


    از مطبوعات خواسته شده است که در این دوران بسیار دشوار به حریم خصوصی خانواده سلطنتی احترام بگذارند.


  • حق قانون اساسی برای حفظ حریم خصوصی


  • اگر حریم خصوصی می خواهید می توانید در را ببندید.

example - مثال
  • She was longing for some peace and privacy.


    او مشتاق آرامش و خلوت بود.

  • I value my privacy.


    من برای حریم خصوصی خود ارزش قائل هستم.


  • بقیه اتاق را ترک کردند تا کمی به آنها حریم خصوصی بدهند.


  • او نامه را بعداً در خلوت اتاق خودش خواند.


  • آزادی بیان و حق حریم خصوصی

  • privacy rights/issues


    حقوق/مسائل حریم خصوصی

  • She complained that the photographs were an invasion of her privacy.


    او شکایت کرد که این عکس ها تجاوز به حریم خصوصی او است.

  • These policies are designed to protect the privacy of your personal information.


    این سیاست ها برای محافظت از حریم خصوصی اطلاعات شخصی شما طراحی شده اند.

  • We need to have access to health records while safeguarding patient privacy.


    ما باید ضمن حفظ حریم خصوصی بیمار، به سوابق بهداشتی دسترسی داشته باشیم.

  • I hope I'm not intruding on your privacy.


    امیدوارم وارد حریم خصوصی شما نشده باشم.

  • I want to be left in privacy.


    من می خواهم در خلوت رها شوم.

  • I was able to say goodbye to him in relative privacy.


    من توانستم در خلوت نسبی با او خداحافظی کنم.

  • privacy from prying eyes


    حریم خصوصی از چشمان کنجکاو

  • The new law is designed to protect people's privacy.


    قانون جدید برای محافظت از حریم خصوصی افراد طراحی شده است.

  • I hate sharing a bedroom - I never get any privacy.


    من از اشتراک در اتاق خواب متنفرم - من هرگز حریم خصوصی نمی کنم.


  • حصار به ما حریم خصوصی بیشتری در حیاط خلوت می دهد.

  • Among the three industries studied, concerns about privacy and security of data were highest in the financial sector.


    در میان سه صنعت مورد مطالعه، نگرانی ها در مورد حفظ حریم خصوصی و امنیت داده ها در بخش مالی بالاترین میزان بود.

  • Security and privacy issues relating to online trading still represent the most significant barrier to e-commerce.


    مسائل امنیتی و حفظ حریم خصوصی مرتبط با تجارت آنلاین همچنان مهمترین مانع در برابر تجارت الکترونیکی است.

  • Despite recent lawsuits upholding rights to privacy the media show little willingness to keep their distance.


    علیرغم شکایت های اخیر در مورد حمایت از حقوق حریم خصوصی، رسانه ها تمایل کمی برای حفظ فاصله خود نشان می دهند.

  • consumer/customer/patient privacy


    حریم خصوصی مصرف کننده / مشتری / بیمار

  • data/online/internet privacy


    داده/آنلاین/حریم خصوصی اینترنت

  • privacy laws/policies/rights


    قوانین/خط مشی/حقوق حریم خصوصی

  • privacy concerns/issues/protections


    نگرانی ها / مسائل / حفاظت های حریم خصوصی

  • Campaigners have protested that the release of sensitive medical information is an invasion of privacy.


    کمپین های تبلیغاتی اعتراض کرده اند که انتشار اطلاعات حساس پزشکی تجاوز به حریم خصوصی است.

  • According to customers, the company was using underhand tactics in order to invade their privacy.


    به گفته مشتریان، این شرکت از تاکتیک‌های پنهانی برای تجاوز به حریم خصوصی آنها استفاده می‌کرد.

  • She donated $650,000 to the party through intermediaries in order to protect her privacy.


    او 650000 دلار از طریق واسطه ها به مهمانی اهدا کرد تا از حریم خصوصی خود محافظت کند.

synonyms - مترادف
  • isolation


    انزوا

  • solitude


    تنهایی

  • seclusion


    گوشه گیری

  • segregation


    جداسازی

  • sequestration


    توقیف

  • aloneness


    عایق

  • solitariness


    بازنشستگی

  • insulation


    خصوصی بودن


  • جدایی

  • secludedness


    جدایش، جدایی

  • privateness


    عقب نشینی

  • separateness


    پنهان کاری

  • separation


    صلح

  • retreat


    رازداری

  • concealment


    محرمانه بودن


  • سکوت

  • secrecy


    دوری

  • reclusion


    ساکت

  • peacefulness


    مخفی بودن

  • confidentiality


    اختیار

  • quietness


    نفوذی

  • aloofness


    فضا


  • صلح و آرامش

  • clandestineness


    آزادی از دخالت

  • discretion


    زمان تنهایی

  • penetralia


    عدم اختلال



  • freedom from interference



  • lack of disturbance


antonyms - متضاد

  • شرکت

  • disclosure


    افشای

  • publicity


    تبلیغات

  • publicness


    عمومی بودن

  • sociableness


    اجتماعی بودن

  • togetherness


    با هم بودن

لغت پیشنهادی

teething

لغت پیشنهادی

technological

لغت پیشنهادی

anaesthetist