invasion
invasion - تهاجم
noun - اسم
UK :
US :
زمانی که ارتش یک کشور به زور وارد کشور دیگری می شود تا کنترل آن را در دست بگیرد
ورود افراد یا چیزهای زیادی به مکانی، اغلب در جایی که مورد نظر نیستند
موقعیتی که ارتش یا کشوری برای ورود و کنترل کشور دیگری از زور استفاده می کند
موقعیتی که تعداد زیادی از افراد یا چیزها به شکلی آزاردهنده و ناخواسته به مکانی می آیند
عمل یا فرآیندی که زندگی شخصی را به شکلی ناخوشایند و ناخواسته تحت تأثیر قرار می دهد
عمل ورود به یک مکان به زور، اغلب در تعداد زیاد
ترس از تهاجم شورشیان همیشه وجود دارد.
تهاجم واردات ارزان
Some analysts fear that increasing desperation could lead to a military invasion of the country's southern neighbors.
برخی از تحلیلگران نگرانند که افزایش ناامیدی می تواند منجر به تهاجم نظامی به همسایگان جنوبی کشور شود.
تهاجم به نرماندی
حمله آلمان به لهستان در سال 1939
تهدید تهاجم
an invasion force/fleet
یک نیروی تهاجم / ناوگان
تهاجم سالانه گردشگران
کشاورزان برای مقابله با هجوم رابها در تلاش هستند.
دزدی و حمله به خانه حقایق تلخ زندگی روزمره است.
این بازیگر عکس های خود را تجاوز به حریم خصوصی توصیف کرد.
آخرین گزارش ها از یک تهاجم نظامی تمام عیار حکایت دارد.
قطعنامه سازمان ملل تهاجم به این کشور را محکوم کرد.
نیروی تهاجم شامل 3000 تا 5000 سرباز به شدت مسلح بود.
آنها قصد داشتند به شمال کشور حمله کنند.
هجوم سالانه گردشگران خارجی
تجاوز به حریم خصوصی
تهاجم به سواحل نرماندی در روز D
شکل. من مطمئناً ضربه زدن به تلفنم را تجاوز به حریم خصوصی (خود) می دانستم.
حمله
حمله کنند
توهین آمیز
onslaught
یورش
raid
هجوم
incursion
سفر
foray
پرخاشگری
sortie
جرم انگلستان
aggression
جنایت ایالات متحده
offenceUK
نزول
offenseUS
طوفان
descent
seizure
storming
به عهده گرفتن
seizure
اشتغال
takeover
گرفتن
انضمام
تخصیص
annexation
فتح
appropriation
بیش از حد
conquest
انقیاد
overrunning
حمله کردن
subjugation
فتح کردن
assailing
ضمیمه کردن
conquering
استکبار ستیزی
annexing
سلب مالکیت
arrogation
خردکننده
expropriation
غارت
overwhelming
غصب
maraud
شارژ
usurpation
withdrawal
برداشت از حساب
obedience
اطاعت
retreat
عقب نشینی
surrender
تسلیم شدن
evacuation
تخلیه
departure
عزیمت، خروج
pullback
عقب کشیدن
pullout
بکش بیرون
recession
رکود اقتصادی
fallback
بازگشتی
بازنشستگی
exodus
خروج
exit
استخراج
egress
متارکه
egression
بیرون کشیدن
extraction
بیرون رفتن
disengagement
فرار
pulling back
رها شدن
pull-out
کمک
pulling out
خروجی
moving out
در حال خروج
desertion
در رفتن
abandonment
ترخیص کالا از گمرک
outflow
exiting
clearance
depletion
