bevel
bevel - اریب
noun - اسم
UK :
US :
یک لبه یا سطح شیبدار، معمولاً در امتداد لبه یک تکه چوب یا شیشه
ابزاری برای ساخت این نوع لبه یا سطح
یک لبه شیب دار
ابزاری که برای ساخت لبه های شیب دار استفاده می شود
به چیزی مانند یک تکه چوب یا فلز، لبه شیب دار دادن
کارورها در هر دو طرف لبه یک اریب قرار می دهند.
The primary bevels were ground back and feathered away on the grindstone, taking care not to overheat and destroy the temper.
اریب های اولیه به عقب آسیاب شده و بر روی سنگ آسیاب پر می شدند و مراقب بودند که بیش از حد گرم نشوند و مزاج را از بین نبرند.
سپس اریب ثانویه با یک چرخ نمدی با روکش سیلیکونی ظریف بریده شد.
This angle can be easily read off the original using a sliding bevel and transferred to the new rail.
این زاویه را می توان به راحتی با استفاده از یک مورب کشویی از روی صفحه اصلی خواند و به ریل جدید منتقل کرد.
Even in this case some work needs doing to the back of the bevel to bring them to optimum usefulness.
حتی در این مورد، برخی از کارها باید در قسمت پشتی اریب انجام شود تا آنها را به سودمندی مطلوب برساند.
گاهی اوقات آرنج اریب آنقدر مهم است که برش های خاصی را غیرممکن می کند.
به یاد داشته باشید که هر چه تخته ضخیم تر باشد، مورب برش پهن تر است.
زاویه
slant
مایل
slope
شیب
cant
نمی تونم
chamfer
پخ
diagonal
مورب
oblique
قاب
bezel
miterUS
miterUS
mitreUK
mitreUK
کج کردن
tilt
تکیه دادن
leaning
گام صدا
لبه کج
slanting edge
متمایل شدن
incline
مقطع تحصیلی
gradient
شن کش
لاغر
rake
کمبر
بانک
camber
ارتقا دهید
تمایل
upgrade
سطح شیب دار
inclination
خلع درجه
ramp
خم شدن
downgrade
انحراف
steepness
گرد
پخش کردن
deviation
بالا آمدن
splay