weapon
weapon - سلاح
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که از آن برای مبارزه یا حمله به کسی استفاده می کنید، مانند چاقو، بمب یا اسلحه
an action piece of information piece of equipment etc that you can use to win or be successful in doing something
یک اقدام، اطلاعات، تجهیزات و غیره که می توانید از آن برای برنده شدن یا موفقیت در انجام کاری استفاده کنید
هر شیء مورد استفاده در جنگ یا جنگ، مانند تفنگ، بمب، چاقو و غیره.
شیئی که در جنگ یا جنگ استفاده می شود، مانند تفنگ یا بمب، یا چیزی که علیه کسی استفاده می شود
He stopped short of making recommendations about weapons programs in his 90-minute meeting at the White House.
او در جلسه 90 دقیقه ای خود در کاخ سفید از ارائه توصیه هایی درباره برنامه های تسلیحاتی خودداری کرد.
آنها می خواستند که قزاق ها اجازه حمل سلاح برای محافظت از خود را داشته باشند.
آنها اسلحه حمل نمی کردند، بنابراین اگنس تصور کرد که آنها سیاستمداران هستند.
این سه مرد صورتشان سیاه شده بود و اسلحه حمل می کردند.
Would not it be far better to seek an effective non-proliferation treaty than to go for a new generation of nuclear weapons?
آیا بهتر نیست که به دنبال یک معاهده موثر منع گسترش سلاح های هسته ای باشیم تا اینکه به سراغ نسل جدیدی از سلاح های هسته ای برویم؟
معاهده ای برای کاهش تعداد سلاح های هسته ای
ما همان کمبود سلاح را در هنر کرت، بیش از 10000 سال پس از دوره پالکولیتیک خواهیم دید.
این افراد در نهایت متقاعد شدند که بیرون بیایند و سلاح های خود را به پلیس تحویل دهند.
سلاح های هسته ای مدرن بسیار مخرب تر از سلاح های بیولوژیکی یا شیمیایی هستند.
یک سلاح کشنده/کشنده
پلیس هنوز اسلحه قتل را پیدا نکرده است.
پلیس معتقد بود این افراد اسلحه حمل می کردند.
او به داشتن سلاح تهاجمی محکوم شد.
دو افسر اسلحه خود را شلیک کردند.
یک مرد مسلح تنها با یک سلاح خودکار تیراندازی کرد.
آموزش تنها سلاح مبارزه با شیوع این بیماری است.
احساس گناه سلاح مخفی برای کنترل کودکان است.
Fame is a double-edged sword.
شهرت یک شمشیر دولبه است.
‘Load your weapons!’ Barrett ordered.
بارت دستور داد: «اسلحههایت را بار کن!»
یک انبار بزرگ سلاح کشف شد.
اسلحه خود را رها کنید وگرنه او می میرد!
او به حمله با سلاح مرگبار متهم شد.
او به حمل سلاح تهاجمی اعتراف کرد.
افراد مسلح سلاح های خود را پایین انداخته و کنار رفتند.
نیروهای حمله از سلاح های سنگین از جمله راکت های ضد تانک و خمپاره استفاده کردند.
نگهبانان شروع به کشیدن اسلحه کردند.
ممنوعیت استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی
به اتهام حمل سلاح مخفی دستگیر شد
nuclear weapons proliferation
گسترش سلاح های هسته ای
کشورهایی که به سلاح هسته ای دست یافته اند
انتقال غیرقانونی فناوری تسلیحات به کشورهای متخاصم
14 نفر در اثر تیراندازی مردان مسلح به سمت جمعیت کشته شدند.
تقریباً هر وسیله تیغه ای یا نوک تیز به طور بالقوه یک سلاح کشنده است.
او از شوخ طبعی و شوخ طبعی به عنوان سلاحی علیه دشمنانش استفاده می کرد.
سلاح مخفی این تیم مدافع جوان جدید آنها بود.
سلاح نهایی کارگران اعتصاب بود.
این تکنیک تمدد اعصاب می تواند به عنوان یک سلاح موثر در برابر استرس عمل کند.
یک سلاح کشنده
chemical/nuclear/biological weapons
سلاح های شیمیایی / هسته ای / بیولوژیکی
armament
تسلیحات
بازو
firearm
اسلحه گرم
handgun
تفنگ دستی
تفنگ
pistol
تپانچه
قطعه
حرارت
بازوی کوچک
revolver
هفت تیر
shotgun
تفنگ ساچمه ای
مشک
musket
آهن تیراندازی
تیرانداز
shooter
بخاری
heater
میله
rod
روسکو
roscoe
توپ
cannon
gat
gat
مگنوم
magnum
بازوی کناری
کارابین
carbine
فسیل
fusil
بلستر
blaster
یوزی
Uzi
هویتزر
howitzer
اکولایزر آمریکا
equalizerUS
سخت افزار
hardware
متقاعد کننده
persuader
هلو خوار
peashooter
defencesUK
دفاع بریتانیا
defensesUS
دفاع ایالات متحده
پناه
shielding
محافظ