potentially
potentially - به طور بالقوه
adverb - قید
UK :
US :
بالقوه
something that is potentially dangerous useful etc is not dangerous etc now but may become so in the future
چیزی که بالقوه خطرناک، مفید و غیره است، اکنون خطرناک نیست و غیره، اما ممکن است در آینده چنین شود
احتمالا
The image presented was of potentially active individuals bereft both of health and satisfaction through enforced retirement from economic activity.
تصویر ارائه شده از افراد بالقوه فعال بود که از سلامت و رضایت از طریق بازنشستگی اجباری از فعالیت اقتصادی بی بهره بودند.
تعداد گونه هایی که به طور بالقوه در دسترس هستند می تواند بی نهایت زیاد باشد.
For this reason and no other Gates is spending huge amounts of money to defend itself from a potentially catastrophic judgment.
به این دلیل و نه دلیل دیگر، گیتس مبالغ هنگفتی را برای دفاع از خود در برابر یک قضاوت بالقوه فاجعه بار خرج می کند.
Sculpture workshops are potentially dangerous work sites.
کارگاه های مجسمه سازی مکان های کاری بالقوه خطرناکی هستند.
These tips also help prevent heat exhaustion, only several cases of which advance to potentially deadly heat stroke at the Canyon.
این نکات همچنین به جلوگیری از گرمازدگی کمک می کند، که تنها چند مورد از آن به گرمازدگی بالقوه کشنده در Canyon منجر می شود.
a potentially fatal disease
یک بیماری بالقوه کشنده
با این حال، بسیاری از تاسیسات شیمیایی بالقوه خطرناک مشمول چنین مقرراتی نیستند.
Building it in is hard because the amount of knowledge which is potentially relevant to decoding each pronoun, is extremely large.
ایجاد آن سخت است زیرا میزان دانشی که به طور بالقوه برای رمزگشایی هر ضمیر مرتبط است، بسیار زیاد است.
Used prudently, advanced hybrid or bio-engineered crop strains could make a potentially significant contribution to third world agriculture.
استفاده محتاطانه، سویههای گیاهی هیبریدی پیشرفته یا مهندسی زیستی میتواند سهم بالقوه قابل توجهی در کشاورزی جهان سوم داشته باشد.
At the limit governments are obliged to defend their currencies with interest-rate changes and potentially unlimited intervention.
در این حد، دولت ها موظف هستند از ارزهای خود با تغییرات نرخ بهره و مداخله نامحدود بالقوه دفاع کنند.
یک وضعیت بالقوه خطرناک
Hepatitis is a potentially fatal disease.
هپاتیت یک بیماری بالقوه کشنده است.
این بحران به طور بالقوه جدی ترین بحران در تاریخ سازمان است.
یک بازار بالقوه بزرگ
تغییرات به طور بالقوه تأثیر زیادی بر سود خواهد داشت.
احتمالا
شاید
احتمال دارد
قابل تصور
imaginably
به طور عملی
conceivably
قابل قبول
feasibly
به احتمال زیاد
غیرممکن نیست
perchance
منطقی
mayhap
تصادف
plausibly
به طور قابل اعتماد
کاملا محتمل
not impossibly
برای همه می داند
presumably
ممکن است
شاید، قابل بحث
reasonably
از نظر تئوری
peradventure
قابل توجیه
credibly
به وقوع پیوستن
به ظاهر
mayhaps
arguably
theoretically
justifiably
presumptively
ostensibly
haply
improbably
غیر محتمل
بعید
impossibly
غیر ممکن
dubiously
به طرز مشکوکی
inconceivably
غیر قابل تصور
questionably
سوال برانگیز
implausibly
غیر قابل قبول
doubtfully
با شک
هرگز
remotely
از راه دور
unconvincingly
غیر متقاعد کننده
unimaginably
بدون قول
unpromisingly
درمانده
helplessly
بطور باور نکردنی
incredibly
باور نکردنی
unbelievably
مضحک
preposterously
غیر منطقی
unreasonably
به طرز عجیبی
inanely
بی جهت
unduly
نامتجانس
irrationally
غیر قابل تحمل
unthinkably
به طرز مسخره ای
illogically
به صورت مسخره
incongruously
با خنده
intolerably
قابل توجه
ridiculously
به طرز تکان دهنده ای
absurdly
farcically
laughably
remarkably
shockingly
