rifle

base info - اطلاعات اولیه

rifle - تفنگ

noun - اسم

/ˈraɪfl/

UK :

/ˈraɪfl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [rifle] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • یک تفنگ شکاری


  • یک تفنگ تهاجمی

  • The safe had been rifled and the diamonds were gone.


    گاوصندوق تفنگ زده شده بود و الماس ها از بین رفته بودند.

  • He rifled through the papers on the desk but couldn't find the photographs.


    او کاغذهای روی میز را زیر و رو کرد، اما نتوانست عکس ها را پیدا کند.

  • He rifled through the safe but the diamonds were gone.


    او از گاوصندوق عبور کرد، اما الماس ها از بین رفته بودند.

  • By the game’s end he had rifled two balls out of the ball field.


    در پایان بازی، او دو توپ را از زمین توپ بیرون انداخت.

synonyms - مترادف

  • جستجو کردن

  • rummage


    زیر و رو کردن

  • scour


    آبشستگی

  • comb


    شانه کردن

  • ransack


    غارت کردن

  • rake


    شن کش

  • hunt


    شکار

  • forage


    علوفه

  • troll


    ترول

  • dredge


    لایروبی

  • fossick


    فسیک

  • sift


    الک کردن

  • go


    برو

  • hunt through


    شکار کردن


  • از طریق حفاری


  • مرتب سازی بر اساس


  • عبور کنید


  • جستجو از طریق


  • حجم معاملات

  • turn upside down


    وارونه شود

  • shuffle through


    به هم زدن


  • واژگون شدن

  • fossick through


    سنگواره از طریق

  • sift through


    غربال کردن


  • به داخل بچرخد

  • rummage through


    نگاه کنید


  • فرت در اطراف

  • ferret around in


    فرت در مورد در

  • ferret about in


    پویشگر

  • probe


    ریشه در اطراف


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

relegating

لغت پیشنهادی

batter

لغت پیشنهادی

heresy