faxes
faxes - فکس ها
N/A - N/A
UK :
US :
(a copy of) a document that travels in electronic form along a phone line and is then printed on paper
(نسخه ای از) سندی که به صورت الکترونیکی در طول خط تلفن حرکت می کند و سپس روی کاغذ چاپ می شود
دستگاه یا سیستمی که برای ارسال و دریافت اسناد به صورت الکترونیکی از طریق خط تلفن استفاده می شود
برای ارسال سند با استفاده از دستگاه فکس
سندی که با تصویر الکترونیکی از طریق خط تلفن ارسال می شود
فکس (همچنین (همچنین دستگاه فکس)) نیز دستگاهی است که چنین تصویری را ارسال یا دریافت می کند.
سندی که به صورت الکترونیکی از طریق خط تلفن ارسال می شود و پس از دریافت چاپ می شود
دستگاهی برای ارسال و دریافت اسناد به صورت الکترونیکی از طریق خط تلفن
روشی برای ارسال و دریافت اسناد الکترونیکی از طریق خط تلفن
برای ارسال یک سند الکترونیکی در طول خط تلفن با استفاده از دستگاه فکس
من یک فکس با جزئیات پروپوزال برای شما ارسال می کنم.
من دستور کار را با فکس برای شما ارسال می کنم.
آیا در خانه فکس دارید؟
من آن را برای شما فکس خواهم کرد (از طریق/ازطریق/در سراسر).
پاسخ خود را برای من فکس کنید/پاسخ خود را به من فکس کنید.
من یک فکس از پیشنهاد را برای شما ارسال می کنم.
من تغییرات را به ناشرم فکس کردم.
لطفا یک فکس با مشخصات تماس خود برای من بفرستید.
فاکتور رو با فکس میفرستم
لطفا یک کپی از پاسپورت خود را برای من فکس کنید.
correspondence
مکاتبات
پست الکترونیکی
پست
ارتباط
letters
نامه ها
موضوع
messages
پیام ها
مخاطب
missives
پیام های ارسالی
نوشتن
پست الکترونیک
memos
یادداشت ها
notes
یادداشت
parcel post
پست بسته
reports
گزارش ها
snail mail
پست حلزون
written communication
ارتباط نوشتاری
تبادل نامه
statements
بیانیه
announcements
اطلاعیه ها
dispatches
اعزام می کند
correspondences
اطلاعات
informations
بولتن ها
bulletins
اخبار
کلمات
words
دستورالعمل ها
instructions
هوش ها
intelligences
بخشنامه ها
directives
notices
info
originals
اصل