blade
blade - تیغه
noun - اسم
UK :
US :
قسمت برش مسطح یک ابزار یا سلاح
قسمت پهن یک جسم که به هوا یا آب فشار می آورد
قسمت فلزی کف یک اسکیت روی یخ
a thin curved piece of a strong material that someone with the lower part of their leg missing attaches to their leg in order to run
یک قطعه منحنی نازک از یک ماده قوی که کسی که قسمت پایین پایش را از دست داده است برای دویدن به پای خود می چسباند.
قسمت مسطح روی چاقو یا ابزار یا سلاح مشابه، با لبه بسیار نازکی که برای برش استفاده می شود.
قسمت پهن و مسطح روی ابزار یا ماشینی که برای عقب راندن آب یا هوا استفاده می شود
در نام سایر اشیاء مسطح، نازک و گاهی بلند مانند تیغه استفاده می شود
یک برگ بلند و باریک از چمن یا گیاهی مشابه
وسیله ای منحنی که فردی که بخشی از پا را از دست داده است می تواند به بدن خود در جایی که پا بوده وصل کند تا بتواند راه برود یا بدود، مثلاً در مسابقه
a curved device that a person who has lost part of a leg can attach to their body where the leg was, in order to be able to walk or run for example in a race
یک مرد جوان جذاب و با اعتماد به نفس
قسمت برش نازک و مسطح یک ابزار یا سلاح
تیغه نیز یک برگ نازک و صاف از چمن است
یک پیادهروی سرپوشیده، که از قبل مرطوب با رد پا، به زیر بزرگراه غرب میانه منتهی میشد که شهر را مانند تیغه بریده بود.
A covered walkway, already damp with footprints, led under the Midwest Highway that cut the city like a blade.
اما هر قطرهای که میافتد، نوید یک برگ دیگر، شکوفهای دیگر، تیغهای دیگر از علف را در بهار داشت.
But every drop that fell contained the promise of another leaf another blossom, another blade of grass in the spring.
کباب ها برش مرکزی، تیغه یا انتهای دنده و کمر راسته هستند.
یک تیغه پروانه
یک پسر فرصت های بهتری خواهد داشت - برای مثال، این ترفند زشت را با تیغ انجام دهد.
روی ستون فقرات یا خود تیغه شانه فشار ندهید.
فقط 9.99 پوند، شامل مجموعه تیغه یدکی، از اکثر مغازه های صنایع دستی.
تیغه باید تیز نگه داشته شود.
این دستگاه دارای یک محافظ پلاستیکی روی تیغه است تا از اپراتور محافظت کند.
تیغه های یک پروانه
rotor blades on a helicopter
پره های روتور در هلیکوپتر
یک تیغ علف هم زده نشد.
تیغه های چاقو به طور کلی از فولاد ضد زنگ ساخته می شوند.
زندانی برای بریدن میله ها از تیغه اره برقی استفاده کرد.
تیغه را با تمام قدرت تاب داد.
شمشیرزنان در حالی که تیغه هایشان بارها و بارها با هم برخورد می کرد، بافتند و طفره رفتند.
شمشیری با تیغه فولادی
یک بسته تیغ
یک تیغه پروانه
windscreen wiper blades
تیغه های برف پاک کن
یک تیغ علف
The blades, made from lightweight carbon fibre, store kinetic energy in a similar fashion to a spring and allow the athlete to run and jump.
تیغه ها که از فیبر کربن سبک وزن ساخته شده اند، انرژی جنبشی را به شکلی مشابه فنر ذخیره می کنند و به ورزشکار اجازه می دهند که بدود و بپرد.
یک تیغ جوان تیزبین
تیغه این چاقو خیلی تیز نیست.
پسر از یک تیغه علف سوت زد.
چاقو
shiv
شیو
cutter
کاتر
shank
ساق پا
cutting tool
ابزار برش
X-Acto knife
چاقوی X-Acto
sword
شمشیر
bayonet
سرنیزه
dagger
خنجر
stiletto
رکابی
cutlass
کتلاس
switchblade
تیغه سوئیچ
bolo
بولو
machete
قمه
lance
نیزه
dirk
دریک
poniard
پونیارد
sickle
داس
scythe
استایلت
cleaver
بادکین
stylet
saberUS
bodkin
فولاد
saberUS
چاقوی کوچک جراحی
sabreUK
scalpel
اسکنه
sabreUK
آنلاس
skean
گفت
anlace
اسلحه پهلو
sai
بیل هوک
sidearm
billhook