blade

base info - اطلاعات اولیه

blade - تیغه

noun - اسم

/bleɪd/

UK :

/bleɪd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [blade] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • این دستگاه دارای یک محافظ پلاستیکی روی تیغه است تا از اپراتور محافظت کند.

  • the blades of a propeller


    تیغه های یک پروانه

  • rotor blades on a helicopter


    پره های روتور در هلیکوپتر

  • Not a blade of grass stirred.


    یک تیغ علف هم زده نشد.

  • Knife blades are generally made of stainless steel.


    تیغه های چاقو به طور کلی از فولاد ضد زنگ ساخته می شوند.

  • The prisoner used a hacksaw blade to cut through the bars.


    زندانی برای بریدن میله ها از تیغه اره برقی استفاده کرد.

  • He swung the blade with all his strength.


    تیغه را با تمام قدرت تاب داد.

  • The swordsmen weaved and dodged as their blades clashed over and over again.


    شمشیرزنان در حالی که تیغه هایشان بارها و بارها با هم برخورد می کرد، بافتند و طفره رفتند.

  • a sword with a steel blade


    شمشیری با تیغه فولادی

  • a packet of razor blades


    یک بسته تیغ

  • a propeller blade


    یک تیغه پروانه

  • windscreen wiper blades


    تیغه های برف پاک کن


  • یک تیغ علف

  • The blades, made from lightweight carbon fibre, store kinetic energy in a similar fashion to a spring and allow the athlete to run and jump.


    تیغه ها که از فیبر کربن سبک وزن ساخته شده اند، انرژی جنبشی را به شکلی مشابه فنر ذخیره می کنند و به ورزشکار اجازه می دهند که بدود و بپرد.

  • a dashing young blade


    یک تیغ جوان تیزبین

  • The blade on this knife isn’t very sharp.


    تیغه این چاقو خیلی تیز نیست.

  • The boy made a whistle from a blade of grass.


    پسر از یک تیغه علف سوت زد.

synonyms - مترادف

  • چاقو

  • shiv


    شیو

  • cutter


    کاتر

  • shank


    ساق پا

  • cutting tool


    ابزار برش

  • X-Acto knife


    چاقوی X-Acto

  • sword


    شمشیر

  • bayonet


    سرنیزه

  • dagger


    خنجر

  • stiletto


    رکابی

  • cutlass


    کتلاس

  • switchblade


    تیغه سوئیچ

  • bolo


    بولو

  • machete


    قمه

  • lance


    نیزه

  • dirk


    دریک

  • poniard


    پونیارد

  • sickle


    داس

  • scythe


    استایلت

  • cleaver


    بادکین

  • stylet


    saberUS

  • bodkin


    فولاد

  • saberUS


    چاقوی کوچک جراحی


  • sabreUK

  • scalpel


    اسکنه

  • sabreUK


    آنلاس

  • skean


    گفت

  • anlace


    اسلحه پهلو

  • sai


    بیل هوک

  • sidearm


  • billhook


antonyms - متضاد
  • blunt edge


    لبه صاف

  • dull edge


    لبه کسل کننده

  • unsharpened edge


    لبه تیز نشده

  • worn edge


    لبه فرسوده

لغت پیشنهادی

woo

لغت پیشنهادی

lebanese

لغت پیشنهادی

blotto