inadequacies

base info - اطلاعات اولیه

inadequacies - نارسایی ها

N/A - N/A

ɪˈnæd.ə.kwə.si

UK :

ɪˈnæd.ɪ.kwə.si

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inadequacies] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Economic growth is hindered by the inadequacies of the public transport system.


    رشد اقتصادی به دلیل نارسایی سیستم حمل و نقل عمومی مانع می شود.

  • The inadequacy of the budget is likely to cause problems.


    ناکافی بودن بودجه ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند.

  • I always suffer from feelings of inadequacy when I'm with him.


    وقتی با او هستم همیشه از احساس بی کفایتی رنج می برم.

synonyms - مترادف
  • shortages


    کمبودها

  • deficiencies


    کسری ها

  • deficits


    نارسایی ها

  • dearths


    کمبود دارد

  • insufficiencies


    ناچیزها

  • scarcities


    کمیاب بودن

  • lacks


    می خواهد

  • scantinesses


    کرانچ ها

  • paucities


    خشکسالی ها

  • scarceness


    قحطی ها

  • wants


    لکون ها

  • crunches


    نیشگون گرفتن

  • droughts


    فقرها

  • famines


    پراکندگی ها

  • inadequatenesses


    خشکی ها

  • lacunas


    غریبه ها

  • pinches


    دلتنگی

  • poverties


    شکست ها

  • shortfalls


    محدودیت

  • sparsenesses


    محدود بودن

  • drouths


    اندک بودن

  • exiguities


    کم خوری

  • exiguousness


  • meagrenesses


  • failures


  • limitedness


  • meagernesses


  • paltrinesses


  • restrictedness


  • scantness


  • skimpiness


antonyms - متضاد
  • skills


    مهارت ها

  • abilities


    توانایی ها

  • talents


    استعدادها

  • expertise


    تجربه و تخصص

  • prowess


    توانمندی

  • competence


    صلاحیت

  • dexterity


    مهارت


  • هدیه

  • proficiency


    باهوش

  • savvy


    صلاحیت - استعداد - شایستگی

  • aptitude


    ظرفیت


  • فرمان


  • دانش

  • deftness


    تسلط

  • know-how


    عصبی

  • mastery


    پتانسیل

  • nous


    زرنگی


  • قابلیت

  • savviness


    فضیلت

  • skilfulness


    خم شده


  • کالیبر آمریکا

  • virtuosity


    کالیبرUK

  • adroitness


    ریز ریز کردن

  • bent


    شایستگی

  • caliberUS


    اثربخشی

  • calibreUK


    تخصص

  • chops


  • competency


  • effectiveness


  • expertness


  • knack


لغت پیشنهادی

flock

لغت پیشنهادی

theses

لغت پیشنهادی

arranging