regulation
regulation - مقررات
noun - اسم
UK :
US :
یک قانون یا دستور رسمی
control over something especially by rules
کنترل بر چیزی، به ویژه بر اساس قوانین
به دلیل قوانین رسمی استفاده یا پوشیده شده است
یک قانون رسمی یا عمل کنترل چیزی
طبق قوانین یا روش معمول انجام کارها
the chemical and nerve processes that allow people to adjust to changes in themselves and their environment so that they can continue to live
فرآیندهای شیمیایی و عصبی که به افراد اجازه میدهد تا با تغییرات خود و محیط خود سازگار شوند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند
the rules or systems that are used by a person or organization to control an activity or process or the action of controlling the activity or process
قوانین یا سیستم هایی که توسط یک شخص یا سازمان برای کنترل یک فعالیت یا فرآیند یا کنش کنترل فعالیت یا فرآیند استفاده می شود.
یک قانون یا قانون رسمی
فعالیت بررسی اینکه آیا یک تجارت از قوانین یا قوانین رسمی پیروی می کند
برای توصیف لباس های رسمی یا تجهیزات مورد استفاده افراد در نوع خاصی از کار استفاده می شود
Most are offshore financial centres also targeted by international watchdogs for loose banking regulation and harmful tax practices.
بیشتر آنها مراکز مالی فراساحلی هستند که توسط ناظران بین المللی به دلیل مقررات ضعیف بانکی و شیوه های مالیاتی مضر هدف قرار می گیرند.
مقررات ساختمانی در مورد مصالحی که می توانید استفاده کنید بسیار سختگیرانه است.
Instead they said businesses would be allowed to take regulators to court if they found regulations too onerous.
در عوض، آنها گفتند که کسبوکارها مجاز خواهند بود در صورتی که مقررات را بیش از حد طاقتفرسا بدانند، قانونگذاران را به دادگاه بکشانند.
هر کسی که از یک گاو ناسالم شیر می گیرد، مقررات بهداشت عمومی را نقض می کند.
Paradoxically, third parties dealing with an international organisation may feel secure despite the lack of legal regulation.
به طور متناقض، اشخاص ثالثی که با یک سازمان بین المللی سروکار دارند ممکن است علیرغم فقدان مقررات قانونی احساس امنیت کنند.
Under the new regulations, local representatives with power to enforce presidential and parliamentary decrees would be appointed.
بر اساس مقررات جدید، نمایندگان محلی که قدرت اجرای احکام ریاست جمهوری و پارلمان را دارند، منصوب خواهند شد.
طبق مقررات جدید، رانندگان واگن باید هر چهار ساعت یکبار استراحت کنند.
مقررات ایمنی موثر بر مایعات خطرناک باید با دقت رعایت شود.
I was doing a senior thesis in college on cable television economic law and all the regulations related thereto.
در حال انجام پایان نامه ارشد در دانشکده حقوق اقتصادی تلویزیون کابلی و کلیه مقررات مربوط به آن بودم.
Obviously the effectiveness of these proposals depends on how the government chooses to enforce the regulations.
بدیهی است که اثربخشی این پیشنهادها بستگی به انتخاب دولت برای اجرای مقررات دارد.
برخی اصلاحات در مقررات مراقبت از کودکان انجام شده است.
The aggregate amount paid out under these schemes may be limited to an amount specified in the regulations.
مجموع مبلغ پرداختی تحت این طرح ها ممکن است به مقدار مشخص شده در مقررات محدود شود.
But now that governments are reducing the regulations that alliances circumvented, the alliances are being undermined.
اما اکنون که دولتها مقرراتی را که اتحادها دور زده بودند کاهش میدهند، اتحادها تضعیف میشوند.
قوانین و مقررات بیش از حد
fire/building regulations
مقررات آتش نشانی/ساختمان
مقررات سختگیرانه در مورد فروش اسلحه
برای رعایت مقررات بهداشتی دولتی، باید سینک جداگانه ای برای شستن دست ها وجود داشته باشد.
باز کردن این درها خلاف مقررات ایمنی است.
بر اساس مقررات جدید هزینه های مربوط به تجهیزات اداری به شدت کنترل می شود.
the voluntary regulation of the press
مقررات داوطلبانه مطبوعات
در عمل، مقررات به ندرت اجرا می شود.
مقررات مقامات آب را ملزم به آزمایش آب دریا برای وجود باکتری می کند.
ایالت ها قوانین و مقررات جدیدی وضع می کنند.
این قانون مقررات سختگیرانه تری را در مورد آلودگی جوی وضع می کند.
این شرکت از قوانین ضعیف زیست محیطی کشور بهره برد.
دولت برای کاهش مقررات سانسور تحت فشار است.
The notice is in accordance with Regulation 7.
این اطلاعیه مطابق با آیین نامه 7 است.
این مقررات برای تشویق مصرف کمتر آب طراحی شده است.
این مقررات استفاده از موجودات اصلاح شده ژنتیکی را ممنوع می کند.
The restaurant owner admitted 13 breaches of food hygiene regulations.
صاحب رستوران 13 مورد نقض مقررات بهداشت مواد غذایی را پذیرفت.
قوانین سختگیرانه ای در مورد فرزندخواندگی وجود دارد.
مقررات سختگیرانه تری وجود خواهد داشت که تعیین می کند کدام غذاها در مدارس مجاز است.
این مقررات برای تمامی گاوهایی که پس از ژوئن 1998 فروخته شده اند اعمال می شود.
این محدودیت ها در آیین نامه ای که توسط وزیر وضع شده است تعیین شده است.
مقررات سختگیرانه تر از سال آینده اجرایی می شود.
طبق مقررات جدید، هر کارگر باید هر دو ساعت یکبار استراحت کند.
مقررات حاکم بر تجارت و صنعت
regulations on hygiene
مقررات مربوط به بهداشت
خوردن یا نوشیدن در آزمایشگاه خلاف مقررات ایمنی است.
قوانین و مقررات بسیار زیادی وجود دارد.
وظیفه او این است که اطمینان حاصل کند که شرکت با قوانین و مقررات مطابقت دارد.
مقررات ایالتی و فدرال در سراسر کشور برای محدود کردن غذای ناسالم در مدارس وضع شده است.
پسماندهای سمی باید طبق مقررات مدیریت شوند.
برای متخلفان از مقررات جریمه های سنگینی در نظر گرفته شده است.
مدیریت
نظارت
supervision
کنترل
سرپرستی
oversight
مباشرت
superintendence
رسیدگی
stewardship
شارژ
handling
جهت
راهنمایی
اهميت دادن
guidance
در حال اجرا
دولت
حکومت
هدایت
superintendency
عمل
governance
قصد
ریاست جمهوری
ریاست
intendance
پلیس
presidency
نظارت بر
overseeing
قانون
headship
هماهنگی
policing
حکومت داری
managing
بازرسی
monitoring
اعتدال
surveillance
coordination
governing
inspection
moderation
deregulation
مقررات زدایی
disorganisationUK
سازماندهی بریتانیا
disorganizationUS
بی سازمانی ایالات متحده
lawlessness
بی قانونی
mismanagement
سوء مدیریت
پاسخ
disarrangement
به هم ریختگی
unbelief
بی ایمانی
اختلال
ambiguity
گنگ
سوال
powerlessness
ناتوانی
hopelessness
ناامیدی
helplessness
درماندگی
defenselessness
بی دفاعی
frailty
ضعف
feebleness
بی فایده بودن
uselessness
تابعیت
incapacitation
آشوب
weakness
بیهودگی
subjection
ناتوانی جنسی
chaos
futility
impotency
impotence