boyfriend
boyfriend - دوست پسر
noun - اسم
UK :
US :
مردی که با او رابطه عاشقانه دارید
پسر یا مردی که با او رابطه عاشقانه دارید، به خصوص برای مدت نسبتاً طولانی
the person you are married to or the person you are living with and having a sexual relationship with
شخصی که با او ازدواج کرده اید یا شخصی که با او زندگی می کنید و با او رابطه جنسی دارید
مردی که یک زن قرار است با او ازدواج کند
کسی که با او رابطه جنسی دارید، بدون اینکه با او ازدواج کرده باشید
شوهر یا دوست پسر سابق یک زن
کسی که در گذشته دوست پسر شما بوده است
شوهر یا دوست پسر یک زن
شخصی که دوستش داری
دوست پسر یا معشوقه یک زن - یک استفاده بسیار قدیمی
مرد جوانی که با یک زن مسن رابطه جنسی دارد
an older man who gives a younger woman presents and money in return for their company and often for sex
مرد مسنتری که به زن جوانتر در ازای همراهی و اغلب برای رابطه جنسی، هدایا و پول میدهد
اگر با پسر یا مردی بیرون می روید، او را دوست پسر خود دارید
مرد یا پسری که فرد با او رابطه عاشقانه یا جنسی دارد
برای اشاره به سبکی گشاد و راحت برای زنان استفاده می شود که بر اساس لباس های مردانه است
مرد یا پسری که یک فرد با او رابطه عاشقانه دارد
She must have a family maybe even a boyfriend all of them frantic, imagining her missing, even drowned.
او باید خانواده ای داشته باشد، حتی ممکن است دوست پسر داشته باشد، همه آنها از کوره در رفته، گم شدن او را تصور می کنند، حتی غرق شده اند.
I was talking to this guy at the bar and he starting asking me whether I was married or had a boyfriend.
داشتم با این مرد در بار صحبت می کردم و او شروع به پرسیدن از من کرد که آیا ازدواج کرده ام یا دوست پسر دارم.
ماشین او و دوست پسر رابرت بود. غرور و شادی
او می توانست برای خودش دوست پسر بهتری انتخاب کند.
جاش اولین دوست پسر من بود.
تنها کاری که می کند این است که در مورد دوست پسرش صحبت می کند.
بنابراین او با دوست پسرش صحبت می کند.
دوست پسر کم سن و سالش او را بیرون می کند و او را بی خانمان اما هنوز هم شیرین و باردار می کند.
آیا او دوست پسر جدید شماست؟
جکی کوپر همچنین در نقش دوست پسر گیج او بازی کرد.
سارا حالش خوب است و یک دوست پسر جدی به نام مایکل دارد که قصد دارد سال آینده با او ازدواج کند.
شما و دوست پسرتان اوقات فوق العاده ای را سپری می کنید.
اگر با پسری می خوابیدید و او دوست پسر شما بود، واقعاً مهم نبود.
او یک دوست پسر جدید دارد.
دوست پسرم در آن زمان، که اکنون دوست پسر سابق من است، این شغل را برای من به دست آورد.
من فقط با دوست پسر سابقم برخورد کردم.
She's been having boyfriend trouble.
او با دوست پسر مشکل دارد.
من سه سال با دوست پسرم زندگی می کردم و او مرا رها کرد.
او دوست پسر من نیست - ما فقط دوستان خوبی هستیم!
دوست پسر سابق کتی واقعاً پسر خوبی بود.
یک ژاکت دوست پسر / بلیزر
boyfriend jeans
شلوار جین دوست پسر
beloved
محبوب
عاشق
beau
زیبا
swain
سوئن
darling
عزیز
dearest
عزیزترین
inamorato
inamorato
عشق
مرد
admirer
ستایشگر
boyf
پسر
تاریخ
ثابت
suitor
خواستگار
sweetheart
عزیزم
wooer
غمگین
worshiperUS
پرستشگر ایالات متحده
worshipperUK
worshipperUK
زندگی مشترک
cohabitee
رفیق
fella
جونگ
jong
دوست مرد
leman
ولنتاین
loved one
اسکورت
همکار
valentine
شعله
دنباله رو
escort
follower
دشمن
foe
دوست دختر
حریف
نفرت
همسر
عروس
bride
معشوقه
mistress
بی تفاوتی
indifference
دوست نداشتن
dislike
سردی
apathy
خنکی
coldness
دشمن اصلی
hatred
دشمنی
coolness
رقیب
archenemy
مخالفت
nemesis
رقابت
rival
challenger
adversary