flame
flame - شعله
noun - اسم
UK :
US :
گاز سوزان روشن و داغ که هنگام آتش گرفتن چیزی می بینید
یک ایمیل عصبانی یا بی ادب
به طور ناگهانی با نور یا رنگ، به خصوص قرمز یا نارنجی روشن شود
روشن سوختن
برای ارسال پیام عصبانی یا بی ادبانه به کسی در ایمیل یا تابلوی اعلانات
a US Christian hiphop singer who was born in St. Louis, Missouri. His albums include Flame (2004), Rewind (2005), Captured (2010). His real name is Marcus Tyrone Gray.
یک خواننده هیپ هاپ مسیحی آمریکایی که در سنت لوئیس، میسوری به دنیا آمد. از آلبوم های او می توان به شعله (2004)، عقب (2005)، دستگیر (2010) اشاره کرد. نام اصلی او مارکوس تایرون گری است.
to send someone an angry or rude message in an email or on a bulletin board (=place in a computer information system where you can read or leave messages)
برای ارسال پیام خشمگین یا بی ادبانه به شخصی در ایمیل یا تابلوی اعلانات (=محلی در یک سیستم اطلاعات کامپیوتری که می توانید پیام ها را بخوانید یا بگذارید)
یک پیام عصبانی یا بی ادبانه که از طریق ایمیل ارسال شده است
جریانی از گاز داغ و سوزان از چیزی در آتش
یک احساس قدرتمند
یک ایمیل عصبانی یا توهین آمیز
روشن (بیشتر) سوزاندن
اگر احساسی شعله ور شود، آن را به طور ناگهانی و شدید احساس می کنید
که ناگهان از احساسات داغ و قرمز شود
برای ارسال یک ایمیل عصبانی یا توهین آمیز
نور داغ آتش
روشن یا روشن تر بسوزد
برای نشان دادن خشم با قرمز شدن
If you flame someone you disagree with you send insulting electronic messages about that person over the Internet
اگر کسی را که با او مخالف هستید را به آتش بکشید، پیام های الکترونیکی توهین آمیزی درباره آن شخص از طریق اینترنت ارسال می کنید
یک پیام عصبانی یا توهین آمیز که از طریق ایمیل ارسال می شود یا روی تابلوی پیام گذاشته می شود و غیره.
to send an angry or offensive message to someone using email, or by leaving it on a message board etc.
برای ارسال پیام خشمگین یا توهین آمیز به شخصی با استفاده از ایمیل، یا با گذاشتن آن در صفحه پیام و غیره.
شعله های آتش از پنجره ها سرازیر شد.
می توانید سوزن را با نگه داشتن آن در شعله استریل کنید.
ته یخ مانند شعله ای پوست کف دستش را می سوزاند.
دستش را طوری روی چیزش گرفت که انگار شعله ای است که ممکن است خاموش شود.
گاز طبیعی با شعله آبی روشن می سوزد.
به نظر می رسید که بازوهای جنگجوی مرده منعطف شده بودند، در اثر گرما به حرکت در آمده بودند، و توسط شعله مصرف کننده پیچ خورده بودند.
ما می دانیم که یک شهر ممکن است به دلیل یک کیک سوخته در پودینگ لین شعله ور شود.
In his imagination it burst into flames.
در تخیل او شعله ور شد.
Or watch a launch the orange flames billowing and shrinking to a point in the sky before the sound hits.
یا یک پرتاب را تماشا کنید، شعله های نارنجی که قبل از اینکه صدا به گوش برسد و به نقطه ای در آسمان منقبض می شوند.
اتاق با شعله یک شمع کم نور شده بود.
شعله ی زرد کوچک کبریت
اتاق پر از دود و شعله های آتش بود.
برای خاموش کردن/خاموش کردن شعله های آتش
ساختمان در شعله های آتش بود (= می سوخت).
هواپیما در شعله (= ناگهان شروع به سوختن شدید) کرد.
Everything went up in flames (= was destroyed by fire).
همه چیز شعله ور شد (= در آتش نابود شد).
روغن زیتون را روی شعله متوسط (= روی اجاق گاز/اجاق گاز) گرم کنید.
پرده ها در ورقه ای از شعله پوشانده شده بود.
هرگز سیگار نکشید و از رنگ اسپری نزدیک شعله استفاده نکنید.
یک شعله باز
ماشین قرمز شعله ای
علاقه دوران کودکی او به این بازی شعله اشتیاق به فوتبال را برافروخته بود.
نوشته های او شعله های نژادپرستی را شعله ور ساخت.
شعله ها بیشتر و بیشتر می شد.
آتش نشانان در تلاش برای مهار شعله های آتش هستند.
شعله های آتش از خانه در حال سوختن خارج شد.
مردان با سطل های آب آمدند و شروع به خاموش کردن شعله های آتش کردند.
شعله های نارنجی رنگ اطراف پای پله ها را می لیسید.
Oxygen tanks fuelled the flames.
مخازن اکسیژن به شعله های آتش می سوخت.
شعله شمع سوسو زد و خاموش شد.
شعله های آتش افق را روشن کرد.
شعله های آتش به سرعت گسترش یافت و خانه آنها را فرا گرفت.
هواپیما در گلوله آتش سقوط کرد.
آنها سعی کردند وارد خانه شوند اما شعله های آتش آنها را کتک زد.
آنها شعله های آتش را تماشا می کردند که از میان انبار چوبی قدیمی عبور می کرد.
Winds fanned the flames.
بادها شعله های آتش را شعله ور کردند.
مکس به شعله های سوسوزن آتش خیره شد.
گوشت خوک پخته شده روی شعله باز
او احساس کرد که شعله خشم سوسو می زند و رشد می کند.
آنها سعی کردند دوباره شعله های عاشقانه را روشن کنند.
شعله های آتش با گسترش آتش بیشتر شد.
آتش
blaze
آتش سوزی
conflagration
دوزخ
inferno
طوفان آتش
firestorm
شعله ور شدن
flare
جرقه
spark
فلاش
flash
سوسو زدن
flicker
تابش خیره کننده
wildfire
خیره شدن
glare
درخشش
dazzle
با روشنایی ضعیف تابیدن
gleam
شعله های آتش
sparkle
هولوکاست
shimmer
احتراق
glimmer
سوزش
flames
ترکیدن
holocaust
پرتو
combustion
اشعه
bonfire
خط
burning
شعله ناپایدار
burst
چشمک زدن
beam
نبض
ray
شفت
streak
زرق و برق
unsteady flame
twinkle
pulse
shaft
glint
glitter
نفرت
دشمن
foe
حریف
دوست دختر
همسر
دشمن اصلی
archenemy
دشمنی
nemesis
رقیب
rival
مخالفت
رقابت
challenger
adversary