orange

base info - اطلاعات اولیه

orange - نارنجی

noun - اسم

/ˈɔːrɪndʒ/

UK :

/ˈɒrɪndʒ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [orange] در گوگل
description - توضیح
  • a round fruit that has a thick orange skin and is divided into parts inside


    میوه ای گرد که پوست پرتقالی ضخیم دارد و داخل آن به قسمت هایی تقسیم می شود

  • a colour that is between red and yellow


    رنگی که بین قرمز و زرد است


  • بین رنگ قرمز و زرد

  • an Internet and mobile phone company which operates in many countries and is owned by France Telecom.


    یک شرکت اینترنتی و تلفن همراه که در بسیاری از کشورها فعالیت می کند و متعلق به فرانس تلکام است.

  • a round sweet fruit that has a thick orange skin and an orange centre divided into many parts


    میوه ای گرد شیرین که پوست پرتقالی ضخیم دارد و مرکز پرتقالی به قسمت های زیادی تقسیم شده است


  • رنگی بین قرمز و زرد


  • (از) رنگی که ترکیبی از قرمز و زرد است


  • میوه ای گرد و نارنجی رنگ که عمدتاً به دلیل آب شیرین آن ارزش دارد

  • a round orange-colored fruit that is valued mainly for its sweet juice


    پرتقال منبع خوبی از ویتامین C است.

  • Oranges are a good source of Vitamin C.


    یافتن پرتقال در هاوانا تقریبا غیرممکن است.

  • It is almost impossible to find an orange in Havana.


    صبحانه نان تست و آب پرتقال خوردیم.

  • We had toast and orange juice for breakfast.


    آسمان سفید- داغ می سوخت، سپس به آرامی از میان رنگ های زرد و نارنجی به رنگ مسی-قرمز درخشان محو می شود.

  • The sky burned white-hot, then slowly faded through yellow and orange to a glowering copper-red.


    با حرکت در جهت عقربه های ساعت، نارنجی مشابه قرمز است.

  • Moving clockwise, orange is analogous to red.


    در یک رقص به آنها یک نارنجی کم رنگ می دهند. روی تکه یک پرتقال عمیق تر بریزید.

  • On a dace they are tinted a faint orange; on chub a deeper orange.


    میوه های خشک را با هم مخلوط کرده و با پوست پرتقال و لیمو رنده شده مخلوط کنید.

  • Combine the dried fruits and mix with the grated orange and lemon rind.


    آبدارترین پرتقال فشار را احساس می کند.

  • The juiciest orange feels the squeeze.


    ظاهراً دو پیمانه شیر می نوشد و به محض اینکه احساس خواب آلودگی کرد، دو پیمانه آب پرتقال می خورد.

  • Apparently he drinks two pints of milk and as soon as he feels drowsy, he drinks two pints of orange juice.


    آنها خانه را در سایه های نارنجی، آبی و خرمایی رنگ کرده بودند.

  • They had painted the house in shades of orange blue and tan.


example - مثال
  • orange peel/zest/rind


    پوست / پوست / پوست پرتقال


  • یک درخت پرتقال

  • freshly squeezed orange juice


    آب پرتقال تازه فشرده

  • orange groves (= groups of orange trees)


    بیشه های پرتقال (= گروهی از درختان پرتقال)

  • orange blossom


    شکوفه پرتقال

  • Would you like some orange?


    آیا کمی پرتقال می خواهید؟

  • A vodka and orange please.


    لطفا یک ودکا و پرتقال

  • I like bright colours—orange and yellow are my favourites.


    من رنگ های روشن را دوست دارم - نارنجی و زرد رنگ های مورد علاقه من هستند.

  • purples and reds and deep shining oranges


    بنفش و قرمز و پرتقال درخشان

  • To my left stood a young girl dressed in bright orange.


    در سمت چپ من یک دختر جوان با لباس نارنجی روشن ایستاده بود.

  • They really are apples and oranges.


    آنها واقعاً سیب و پرتقال هستند.

  • They are both great but you can't compare apples and oranges.


    هر دو عالی هستند اما نمی توان سیب و پرتقال را با هم مقایسه کرد.

  • It’s a totally different situation it’s apples and oranges.


    این یک وضعیت کاملاً متفاوت است، سیب و پرتقال است.


  • یک لیوان آب پرتغال

  • Orange is her favourite colour.


    نارنجی رنگ مورد علاقه اوست.

  • The setting sun filled the sky with a deep orange glow.


    غروب خورشید آسمان را با درخشش عمیق نارنجی پر کرد.


  • یک ژاکت نارنجی

  • The setting sun made the sky orange.


    غروب خورشید آسمان را نارنجی کرد.

synonyms - مترادف
  • tangerine


    نارنگی

  • mandarin


    ماندارین

  • pomelo


    پوملو

  • valencia


    والنسیا

  • hamlin


    هاملین

  • peach


    هلو

  • apricot


    زردآلو

  • cantaloupe


    طالبی


  • پرتقال خونی

  • navel orange


    پرتقال اعلا

  • cara cara


    cara cara

antonyms - متضاد
  • nonorange


    غیر نارنجی

لغت پیشنهادی

variant

لغت پیشنهادی

digestible

لغت پیشنهادی

expiry