lemon
lemon - لیمو
noun - اسم
UK :
US :
میوه ای با پوست زرد سفت و آب ترش
نوشیدنی که طعم لیمو دارد
یک رنگ زرد کم رنگ
چیزی که بی فایده است زیرا کار نمی کند یا به درستی کار نمی کند
یک فرد احمق
به رنگ زرد کم رنگ
an oval fruit that has a thick yellow skin and sour juice or the small tree on which this fruit grows
میوه ای بیضی شکل که پوستی ضخیم و زرد رنگ و شیره ترش دارد یا درخت کوچکی که این میوه روی آن می روید.
آب لیمو یا نوشیدنی تهیه شده از این آب
چیزی که کار نمی کند
یک فرد بسیار احمق
میوه ای زرد رنگ و بیضی شکل که آب آن مزه ترش دارد
infml لیمو دستگاه یا ماشینی است که به خوبی کار نمی کند
در واقع مواقعی وجود دارد که لیمو به عنوان چاشنی، بعد از نمک در رتبه دوم اهمیت قرار دارد.
همچنین با مربا، لیمو یا پنیر بسیار خوب درست می شود.
بیشتر لیموها تا اواسط آوریل و گریپ فروت تا اواسط ژوئن دوام می آورند.
من ترجیح می دهم این ترکیب را با حدود 5 قطره ترنج یا لیمو اضافه کنم تا عطر را روشن کند.
معلوم شد ون ما یک لیمو واقعی است.
به جای لیمو از آب لیمو یا پوست آن استفاده کنید.
کمی آب لیمو اضافه کنید.
آب نصف لیمو را روی ماهی بمالید.
یک جین و تونیک با یخ و لیمو
چای لیمو
یک درخت لیمو
ماهی را با تکه های لیمو تزئین کنید.
برای این دستور به آب دو عدد لیمو نیاز دارید.
آیا می خواهید یک تکه لیمو در چای خود داشته باشید؟
آب لیمو
یک باغ لیمو (= گروهی از درختان لیمو)
فقط یکی از اختراعات او لیمو بود.
وقتی فهمیدم قرار ملاقاتم را از دست داده ام، چنین احساس لیمویی داشتم.
ماشینی که خریدم یک لیموی واقعی است.
citrus fruit
مرکبات
blockbuster
فیلم یا کتاب پرمخاطب
اصابت
smash
درهم کوبیدن
موفقیت
برنده
accomplishment
دستاورد
پیروزی
triumph
برکت
سود
blessing
بالا آمدن
تعجب
حصول
ادامه
attainment
کافی
continuation
بهبود
افزایش دادن
تسویه شوندگی
ببخشید
solvency
معجزه
boon
کتاب پرفروش
محقق
مزیت - فایده - سود - منفعت
bestseller
کفایت
achiever
ضربه سر و صدا
ناک اوت
adequacy
فروش
smash hit
احساس
betterment
knockout
sellout
sensation