digital
digital - دیجیتال
adjective - صفت
UK :
US :
using a system in which information is recorded or sent out electronically in the form of numbers, usually ones and zeros
با استفاده از سیستمی که در آن اطلاعات به صورت الکترونیکی در قالب اعداد، معمولاً یک و صفر، ثبت یا ارسال می شود
giving information in the form of numbers
دادن اطلاعات به صورت اعداد
مربوط به انگشتان دست و پا
digital electronic equipment receives sound and pictures from BINARY electrical signals (=signals using the numbers 0 and 1)
تجهیزات الکترونیکی دیجیتال صدا و تصاویر را از سیگنال های الکتریکی باینری دریافت می کنند (=سیگنال ها با استفاده از اعداد 0 و 1)
مربوط به یک فعالیت تجاری که از اینترنت استفاده می کند
the difference between the people that own computers and know how to use the Internet and those that do not
تفاوت بین افرادی که کامپیوتر دارند و می دانند چگونه از اینترنت استفاده کنند و افرادی که نمی دانند
recording or storing information as a series of the numbers 1 and 0, to show that a signal is present or absent
ضبط یا ذخیره اطلاعات به صورت مجموعه ای از اعداد 1 و 0 برای نشان دادن وجود یا عدم وجود سیگنال
استفاده یا مربوط به سیگنال های دیجیتال و فناوری کامپیوتر
استفاده یا ارتباط با کامپیوتر و اینترنت
showing information in the form of an electronic image
نمایش اطلاعات در قالب یک تصویر الکترونیکی
ثبت یا نمایش اطلاعات به صورت اعداد، به ویژه. 0 و 1
یک ساعت دیجیتال یا ساعت، زمان را با اعدادی نشان می دهد که با تغییر زمان تغییر می کنند.
using a system that can be used by a computer and other electronic equipment in which information is sent and received in electronic form as a series of the numbers 1 and 0
با استفاده از یک سیستم قابل استفاده توسط رایانه و سایر تجهیزات الکترونیکی که در آن اطلاعات به صورت الکترونیکی به صورت مجموعه ای از اعداد 1 و 0 ارسال و دریافت می شود.
relating to computer technology especially the internet
مربوط به فناوری کامپیوتر، به ویژه اینترنت
نشان دادن اطلاعات به صورت اعداد کامل به جای شکل دیگری مانند تصویر، نمودار و غیره.
HyperCard آغازگر عصر دیجیتال بود.
گورو ارتش دیجیتال جدید ژنرال است.
وقتی از پله برقی به سمت سکوها پایین آمد، متوجه ساعت دیجیتالی در سقف شد.
یک ساعت دیجیتال
The same arguments for use of digital electronics apply equally to communications systems, test and measurement broadcasting and consumer electronics.
همان استدلال ها برای استفاده از الکترونیک دیجیتال به طور مساوی در مورد سیستم های ارتباطی، تست و اندازه گیری، پخش و الکترونیک مصرف کننده اعمال می شود.
These are terms used in digital electronics to designate the basic logical operations on which digital systems are founded.
اینها اصطلاحاتی هستند که در الکترونیک دیجیتال برای تعیین عملیات منطقی اساسی که سیستم های دیجیتال بر اساس آنها بنا شده اند استفاده می شود.
این دوربین می تواند عکس های دیجیتال بگیرد.
First the new digital seismometers had unleashed upon geophysicists a flood of sensitive accessible data.
نخست، لرزهسنجهای دیجیتالی جدید سیل دادههای حساس و قابل دسترس را بر ژئوفیزیکدانان راه انداختند.
AirTouch گفته است که این سرویس دیجیتال میتواند به زودی در سال جاری آماده شود.
در شرایط دیجیتال، آسمان به طور معمول به حدود 0.4 مگابایت داده نیاز دارد.
یک دوربین دیجیتال
digital media/content/platforms
رسانه / محتوا / پلت فرم های دیجیتال
این ارقام علاوه بر خرده فروشی شامل دانلود دیجیتال نیز می شود.
او به سرعت متوجه شد که تمام تولیدات فیلم و ویدیو دیجیتالی خواهد شد.
این سیستم کاملاً دیجیتالی است و اجزای آنالوگ ندارد.
ارتباطات در عصر دیجیتال
Digital technology continues to evolve rapidly.
فناوری دیجیتال به سرعت در حال پیشرفت است.
تبلیغکنندگان پول بیشتری را صرف بازاریابی دیجیتال میکنند.
یک ساعت/ساعت دیجیتال
The instrument panel has an easy-to-read digital display.
پانل ابزار دارای یک صفحه نمایش دیجیتال خوانا است.
پخش دیجیتال زمینی و دیجیتال ماهواره ای
ما در حال انتقال دوربین مداربسته خود به یک شبکه کاملا دیجیتال هستیم.
آنها فیلم 35 میلی متری را به ویدیوی دیجیتال منتقل کردند.
With digital photography, images of construction sites can be transmitted via the internet to architects and engineers.
با عکاسی دیجیتال، تصاویر سایت های ساختمانی را می توان از طریق اینترنت به معماران و مهندسان منتقل کرد.
ارتباطات از مبادلات کلامی به نقاشی های کاغذی و رسانه های دیجیتال تکامل یافته است.
high-resolution digital images
تصاویر دیجیتال با وضوح بالا
طرح ها اسکن و به فرمت دیجیتال تبدیل شدند.
The project is the internet's oldest digital library offering over 13 000 e-texts for free download.
این پروژه قدیمی ترین کتابخانه دیجیتالی اینترنت است که بیش از 13000 متن الکترونیکی را برای دانلود رایگان ارائه می دهد.
ما در عصر دیجیتال زندگی می کنیم که همه چیز را می توان دانلود کرد.
ثروتمندترین کشورهای جهان قول داده اند از تلاش های دولت برای پر کردن شکاف دیجیتال حمایت کنند.
نهاد رسانه ای هنوز برای کنار آمدن با انقلاب دیجیتال مشکل دارد.
دانش آموزان مناطق فقیرتر به دنیای دیجیتال دسترسی ندارند.
New digital technologies have unfortunately created new avenues to fraud and copyright infringement.
متأسفانه فناوریهای دیجیتال جدید راههای جدیدی برای تقلب و نقض حق چاپ ایجاد کردهاند.
ساعت زنگ دار دیجیتال کنار تختم 5:25 را نشان می داد.
زمانبندی اجراها با استفاده از کرونومتر دیجیتال به نزدیکترین ثانیه انجام شد.
داده های دیجیتال
یک ضبط دیجیتال
تلویزیون دیجیتال
digital TV
انقلاب دیجیتال کار کردن از خانه را برای ما بسیار آسان کرده است.
رسانه های اجتماعی یک ابزار ضروری در دنیای دیجیتال هستند.
computerisedUK
کامپیوتری انگلستان
computerizedUS
کامپیوتری ایالات متحده
کامپیوتر
crypto
رمزنگاری
الکترونیکی
automated
خودکار
automatic
سایبر
cyber
سایبری شده
cybernated
برخط
برنامه ریزی شده
programmed
تکنولوژیکی
technological
برنامه ای
programmatic
چند رسانه ای
multimedia
با تکنولوژی بالا
high-tech
روی صفحه نمایش
on-screen
سیمی
wired
بدون کاغذ
paperless
بدون پول نقد
cashless
پیچیده
پیشرفته
آینده نگر
futuristic
نوین
مجازی
virtual
برقی
موتوری ایالات متحده
motorizedUS
ربات
robot
روباتیک
robotic
کارت اعتباری
debit card
موتور دار انگلستان
motorisedUK