meditation
meditation - مراقبه
noun - اسم
UK :
US :
the practice of emptying your mind of thoughts and feelings, in order to relax completely or for religious reasons
تمرین خالی کردن ذهن از افکار و احساسات، به منظور آرامش کامل یا به دلایل مذهبی
عمل تفکر عمیق و جدی در مورد چیزی
serious thoughts about a particular subject
افکار جدی در مورد یک موضوع خاص
the act of giving your attention to only one thing either as a religious activity or as a way of becoming calm and relaxed
توجه شما فقط به یک چیز، چه به عنوان یک فعالیت مذهبی و چه به عنوان راهی برای ایجاد آرامش و آرامش
فکر یا مطالعه جدی یا محصول این فعالیت
دعاها و مراقبه ها بیشتر است.
Yoga involves breathing exercises, stretching and meditation.
یوگا شامل تمرینات تنفسی، کشش و مدیتیشن است.
کشیش ها روزانه در معبد مدیتیشن می کنند.
For meditation, yoga or for a philosophical discussion try a blend of frankincense, myrrh and cedarwood.
برای مدیتیشن، یوگا یا برای یک بحث فلسفی، ترکیبی از کندر، مر و چوب سدر را امتحان کنید.
مراقبه اش شعر شد، تفکرش ترانه شد.
طبق افسانه، بودیدارما در جریان یک مراقبه بسیار طولانی به خواب رفت.
In prayerful meditation you concentrate on communication on a spiritual level.
در مدیتیشن دعایی بر ارتباط در سطح معنوی تمرکز می کنید.
مکانی آرام برای مطالعه و مراقبه آرام
So here I am extolling the worth of twenty minutes' silent meditation as a means of renewing and refreshing your channels.
بنابراین در اینجا من ارزش بیست دقیقه مراقبه بی صدا را به عنوان وسیله ای برای تجدید و تازه کردن کانال های شما تمجید می کنم.
A Louisiana statute authorizing a brief period of silent meditation was also challenged by students.
قانون لوئیزیانا که یک دوره کوتاه مراقبه خاموش را مجاز می کرد نیز توسط دانش آموزان به چالش کشیده شد.
مانند مراقبه ذن، آگاهی حسی یک آموزش نیست، بلکه یک تمرین است...
او آرامش را از طریق یوگا و مدیتیشن پیدا کرد.
او عمیقاً در مراقبه بود و مرا ندید که وارد شدم.
در مراقبه ای بی صدا از پنجره به بیرون خیره شد.
مراقبه های او در مورد زندگی و هنر
او از موسیقی و مدیتیشن هدایت شده برای آرامش و الهام گرفتن استفاده می کند.
تکنیک های مدیتیشن عمیق به افراد تحت استرس کمک می کند.
اخیراً فواید مدیتیشن را کشف کرده ام.
افراد بیشتری مدیتیشن را به طور منظم تمرین می کنند.
این رمان یک تعمق گسترده در مورد هنر، عشق و از دست دادن است.
یک نسخه کمیاب از مراقبه های عشق او کشف شده است.
او دفتری از مراقبه ها و رویاهای خود داشت.
این نمایشنامه حاوی برخی از مراقبه های جذاب در مورد ماهیت نابغه است.
دعا و مراقبه
She practises meditation.
او مدیتیشن می کند.
اجازه دهید چند لحظه را در مراقبه آرام بگذرانیم.
او را عمیقاً در مراقبه رها کردم.
کتاب تعمقی در اخلاق هنر است.
بازتاب
فکر
contemplation
تفکر
rumination
نشخوار فکری
فكر كردن
توجه
deliberation
مشورت
cogitation
فکر کردن
مطالعه
musing
در حال تعمق
pondering
درون نگری
brooding
مغز
introspection
تمرکز
cerebration
حدس و گمان
خیال پردازی
speculation
دعا
reverie
نشخوار کردن
خودآزمایی
ruminating
مطالعه قهوه ای
self-examination
تفکر عمیق
mulling over
زمان آرام
کار فکری
بررسی موشکافانه
مناظره
تحریک
brainwork
معاینه
scrutiny
نصیحت
excogitation
advisement
carelessness
سهل انگاری - بی دقتی
disregard
بی توجهی
heedlessness
جهل
ignorance
بی تدبیری
imprudence
تکانشگری
impulsiveness
غفلت
inattention
ستایش
neglect
شیفت کوتاه
negligence
بی فکری
praise
تحقیر
short shrift
بی احترامی
thoughtlessness
ناباوری
disdain
اندک
disrespect
اجتناب
disbelief
طرد شدن
avoidance
rejection