journal

base info - اطلاعات اولیه

journal - مجله

noun - اسم

/ˈdʒɜːrnl/

UK :

/ˈdʒɜːnl/

US :

family - خانواده
journalism
روزنامه نگاری
journalist
روزنامه نگار
journalese
---
journalistic
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [journal] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a scientific/an academic journal


    یک مجله علمی/یک مجله دانشگاهی

  • the British Medical Journal


    مجله پزشکی بریتانیا

  • the Journal of Experimental Psychology


    مجله روانشناسی تجربی

  • a trade/professional/specialist journal


    یک مجله تجاری/حرفه ای/تخصصی


  • یک مجله آنلاین


  • یک مقاله ژورنالی

  • The results of the study are expected to be published in a peer-reviewed journal next month.


    انتظار می رود نتایج این مطالعه در ماه آینده در یک مجله معتبر منتشر شود.


  • روزنامه وال استریت

  • He kept a journal of his travels across Asia.


    او دفتری از سفرهای خود در سراسر آسیا داشت.

  • I'm keeping a food journal for a school science project.


    من یک مجله غذایی برای یک پروژه علمی مدرسه نگه می دارم.

  • Her journal entry for that day describes a thunderstorm.


    دفتر خاطرات او در آن روز یک طوفان رعد و برق را توصیف می کند.

  • He founded a new literary journal in 1831.


    او در سال 1831 مجله ادبی جدیدی را تأسیس کرد.

  • She subscribes to quite a few academic journals.


    او مشترک تعداد زیادی از مجلات دانشگاهی است.

  • The journal comes out five times a year.


    این مجله پنج بار در سال منتشر می شود.

  • The paper was published in an obscure medical journal.


    این مقاله در یک مجله پزشکی مبهم منتشر شد.


  • مجله خانگی گاز جنوبی

  • Lady Franklin kept a daily journal of the voyage.


    لیدی فرانکلین یک دفتر روزانه از سفر داشت.

  • The Captain later published his journals.


    کاپیتان بعداً مجلات خود را منتشر کرد.

  • ‘I think we're being bugged’, he wrote in his journal.


    او در ژورنال خود نوشت: «فکر می‌کنم ما را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند».

  • Queen Victoria's journal is regarded as an important historical record.


    مجله ملکه ویکتوریا به عنوان یک رکورد تاریخی مهم در نظر گرفته می شود.

  • a medical/trade journal


    یک مجله پزشکی/تجاری


  • او در طول سفر خود به آمریکای جنوبی یک سفرنامه داشت.


  • یک مجله علمی


  • او بیش از 50 سال یک دفتر داشت.

  • He kept a journal for over 50 years.


    هفته گذشته یک مجله پزشکی آنلاین جدید که به بیماری های نادیده گرفته شده استوایی اختصاص دارد تأسیس شد.

  • A new online medical journal devoted to neglected tropical diseases was founded last week.


    یک مجله تجارت / صنعت / حرفه ای

  • a trade/industry/professional journal


synonyms - مترادف
  • bulletin


    بولتن


  • مجله


  • روزنامه

  • periodical


    دوره ای


  • مرور

  • gazette


    کاغذ


  • انتشار


  • روزانه


  • ماهانه

  • monthly


    خبرنامه

  • newsletter


    هفتگی


  • زن

  • zine


    کتاب


  • هضم

  • digest


    ماگ

  • diurnal


    سه ماه یکبار

  • mag


    کهنه

  • quarterly


    رکورد

  • rag


    ثبت نام


  • سریال


  • تاريخچه

  • serial


    عضو

  • chronicle


    تبلوید

  • organ


    حساب

  • tabloid


    سالنامه


  • سالانه

  • almanac


    بیانیه


  • برگه رسوایی


  • برگه خبری


  • news-sheet


antonyms - متضاد

  • ضرر - زیان

لغت پیشنهادی

swamps

لغت پیشنهادی

cashing

لغت پیشنهادی

idol