square
square - مربع
adjective - صفت
UK :
US :
دارای چهار ضلع مساوی مستقیم و زاویه 90 درجه در گوشه ها
تشکیل یک زاویه 90 درجه یا نزدیک یا شبیه به زاویه 90 درجه
موازی با یک خط مستقیم
اگر بدن شخصی یا قسمتی از بدن او مربع باشد، پهن و قوی به نظر می رسد
کسی که مربع است خسته کننده و قدیمی است
شکلی با چهار ضلع مساوی مستقیم با زاویه 90 درجه در گوشه ها
a large open area in the centre of a town or city usually in the shape of a square or the buildings surrounding it
یک منطقه باز بزرگ در مرکز یک شهر یا شهر، معمولاً به شکل مربع، یا ساختمان های اطراف آن
حاصل ضرب یک عدد در خودش
فضایی روی تخته که برای انجام یک بازی مانند شطرنج استفاده می شود
کسی که خسته کننده و غیر مد تلقی می شود
یک جسم مسطح با لبه مستقیم، اغلب به شکل L، که برای ترسیم یا اندازه گیری زوایای 90 درجه استفاده می شود.
برای ضرب کردن یک عدد در خودش
to win a point or game so that you have now won the same number of points or games as the other team or player
برای بردن یک امتیاز یا بازی به طوری که اکنون به همان تعداد امتیاز یا بازی تیم یا بازیکن دیگر برده اید
درست کردن چیزی مستقیم یا موازی
مستقیم و محکم
در 90 درجه به یک خط
مساحت اندازه گیری برابر با مربع با طول اضلاع یک متر، طول یک مایل و غیره
به شکل مربع با اضلاع به طول 5 فوت، 2 متر و غیره
اگر دو نفر مربع باشند، به همدیگر بدهکار نیستند
به کسی که در مقام رسمی است پول بپردازید تا او کاری را که شما می خواهید انجام دهد
یک شکل صاف با چهار ضلع به طول مساوی و چهار زاویه 90 درجه
هر جسم مربعی شکل
an area of approximately square-shaped land in a city or a town often including the buildings that surround it
مساحتی از زمین تقریباً مربعی شکل در یک شهر یا یک شهرک، اغلب شامل ساختمانهایی که اطراف آن را احاطه کرده اند.
فضای خاصی روی تخته ای که برای بازی استفاده می شود
ابزاری برای ترسیم یا آزمایش زاویه راست
فردی خسته کننده که ایده های جدید و هیجان انگیز را دوست ندارد
داشتن شکل مربع
با واحدهای اندازه گیری طول برای بیان اندازه کل یک منطقه استفاده می شود
مربع بلافاصله پس از اندازه گیری طول هنگام بیان طول چهار ضلع یک ناحیه مربع شکل استفاده می شود
Square is used immediately after measurements of length when expressing the length of the four sides of a square-shaped area
برابر یا سطح
یک اتاق مربع
کتاب گوشه های گرد داشت نه مربع.
square shoulders
شانه های مربع
او فک محکم و مربعی داشت.
مساحت 36 متر مربع / فوت / مایل / کیلومتر / اینچ
یک فرش چهار متر مربع
مردی مربع شکل
میزهایی که به شکل مربع با دیوار چیده شده اند
این 10 پوندی است که به شما بدهکارم—حالا به میدان آمده ایم.
در نیمه تمام تیم ها در میدان بودند.
یک معامله مربع
آیا با من مخالف هستید؟
این کاملاً با آنچه دیروز گفتید مطابقت ندارد.
به نظر می رسد هفته هاست که یک وعده غذایی مربعی نخورده است.
ابتدا یک مربع بکشید.
It's a square-shaped room.
این یک اتاق مربع شکل است.
وقتی خنک شد، براونی های شکلاتی را به صورت مربع برش دهید.
آیا آنها هنوز در میدان ایتون 6 زندگی می کنند؟
یک گروه موسیقی در میدان شهر می نواختند.
او قلعه خود را سه مربع جلو برد.
او کمی مربع است.
مربع 7 برابر با 49 است.
در دستور پخت توصیه می شود که از قالب کیک مربعی استفاده کنید.
او دارای آن مردانگی فک مربعی است که به نظر می رسد بسیاری از زنان آن را جذاب می دانند.
عرض کف 3 متر در طول 5 متر است، بنابراین مساحت کل آن 15 متر مربع است.
خود شهر 13 مایل مربع مساحت دارد.
اطمینان حاصل کنید که سطح در معرض کمتر از 2 سانتی متر مربع باشد.
So you want carpet for a room that's eight metres square (= eight metres long and eight metres wide).
بنابراین برای اتاقی که هشت متر مربع (= هشت متر طول و هشت متر عرض) فرش می خواهید.
آیا می توانید از این قفسه ها عقب بایستید و به من بگویید که آیا آنها مربع هستند (= سطح)؟
همه آنها در هر 30 امتیاز مربع هستند.
آیا فکر می کنید مدل موی جدید من باعث می شود کمی مربع به نظر برسم؟
rectangular
مستطیل شکل
cubic
مکعبی
quadrilateral
چهار ضلعی
tetragonal
چهار گوش
quadrangular
درجه دوم
quadratic
مستطیل
quadratical
قائم
rectilinear
مربع
orthogonal
کروی کردن
squared
متساوی الاضلاع
squarish
چهار مربع
equilateral
ربع
foursquare
جعبه مانند
oblong
جعبه ای
quadrate
چهار طرفه
boxlike
یک طرفه
boxy
ذوزنقه ای
four-sided
الماس
equal-sided
لوزی
trapezoidal
راست زاویه
diamond
متقارن
rhomboid
مثلثی
right-angled
منظم
symmetrical
triangular
nonsquare
غیر مربعی