elsewhere
elsewhere - در جای دیگر
adverb - قید
UK :
US :
در، در، یا به مکان دیگری
در، در، از، یا به مکان دیگر یا مکان های دیگر؛ هر جا یا جای دیگری
(در، در، از، یا به) مکان یا مکان های دیگر؛ هر جا یا جای دیگری
Such politically engaged postmodernism is rarer in Britain than elsewhere.
چنین پست مدرنیسم سیاسی در بریتانیا نادرتر از جاهای دیگر است.
او به عنوان یک مشاور آزاد کار خواهد کرد، مگر اینکه کار بهتری در جای دیگری پیدا کند.
ورود به خانه خود را سخت کنید و سارقان به جای دیگری خواهند رفت.
Firms in those countries become the world leaders and begin to export as rising incomes spur demand elsewhere.
شرکتها در آن کشورها رهبران جهانی میشوند و با افزایش درآمد، تقاضا را در جاهای دیگر افزایش میدهند و شروع به صادرات میکنند.
Given that the workplace by itself provides so little as a basis for solidarity, we have to look elsewhere.
با توجه به اینکه محل کار به خودی خود زمینه کمی برای همبستگی فراهم می کند، ما باید به دنبال جای دیگری باشیم.
نه اینکه عرضه غذای من بدتر از جاهای دیگر به نظر می رسد، اما کمتر و کمتر بهتر به نظر می رسد.
اعضای آن می توانند کارهایی را انجام دهند که در جای دیگری از فرهنگ ما غیرقابل قبول است.
قیمت ها همچنان در مسکو و سایر نقاط کشور افزایش می یابد.
Elsewhere in the region conditions are significantly better.
در سایر نقاط منطقه، شرایط به طور قابل توجهی بهتر است.
حداقل بخشی از کاهش قیمت عمده فروشی در سایر نقاط ساحل غربی ظاهر شده است.
In North America and Europe, cats are companions for many people. Elsewhere they are not regarded as pets.
در آمریکای شمالی و اروپا، گربه ها همراه بسیاری از مردم هستند. در جاهای دیگر، آنها به عنوان حیوان خانگی در نظر گرفته نمی شوند.
Alterations to one element of the Marketing Mix can have repercussions within each category or elsewhere within the Marketing Mix.
تغییرات در یک عنصر از آمیخته بازاریابی می تواند در هر دسته یا در جای دیگری در آمیخته بازاریابی عواقبی داشته باشد.
مشتریان ناراضی به جای دیگری نگاه خواهند کرد.
The site contains information not found elsewhere.
این سایت حاوی اطلاعاتی است که در جای دیگری یافت نمی شود.
پاسخ مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد.
رستوران مورد علاقه ما بسته بود، بنابراین باید به جای دیگری می رفتیم.
جزئیات بیوگرافی کیتس در جای دیگری آورده شده است (= در قسمت دیگری از این کتاب، مقاله و غیره)
در جاهای دیگر هوا امروز نسبتا آفتابی بوده است.
اینجا قیمت ها بالاتر از جاهای دیگر است.
این گزارش به رشد اقتصادی در اروپا و جاهای دیگر می پردازد.
آنها نتوانستند آنچه را که می خواستند پیدا کنند و تصمیم گرفتند جای دیگری را جستجو کنند.
در ساحل گرم و آفتابی است اما در جاهای دیگر نه.
دور
hence
از این رو
خارج از کشور
otherwhere
در جای دیگر
بیرون
خارج از
جایی
اینجا نه
غایب
یک جای دیگر
در یک مکان متفاوت
در مکانی متفاوت
به جای دیگر
در جاهای دیگر
به یک مکان متفاوت
نه در خانه
در یک مکان دورافتاده
رفت
AWOL
absent
نه در
gone away
AWOL