given
given - داده شده
adjective - صفت
UK :
US :
فعل ماضی دادن
previously arranged
قبلا تنظیم شده است
در نظر گرفتن چیزی
یک واقعیت اساسی که شما آن را به عنوان واقعیت پذیرفته اید
فعل ماضی از دادن
knowing about or considering a particular thing
دانستن یا در نظر گرفتن یک چیز خاص
قبلاً تصمیم گرفته شده، ترتیب داده شده یا توافق شده است
انجام کاری به طور منظم یا به صورت عادت
چیزی که قطعا اتفاق خواهد افتاد
چیزی که قطعا اتفاق می افتد یا می شود
با توجه به
considering
N/A
آنها قرار بود در یک زمان و مکان معین ملاقات کنند.
ما می توانیم بفهمیم که در هر دوره ای چقدر پول برای غذا خرج می شود.
او به شدت به طغیانهای خلقی علاقه دارد.
او به تنهایی به پیاده روی های طولانی تمایل دارد.
با توجه به سنش، او یک دونده فوق العاده سریع است.
با توجه به (این واقعیت) که او شش ماه فرصت داشته تا این کار را انجام دهد، پیشرفت چندانی نکرده است.
با علامت داده شده، گروه با عجله به سمت مانع حرکت کردند.
بمب می تواند در هر زمان معین (= هر) و در هر مکان معین (= هر) منفجر شود.
به او داده شد که تا وقت ناهار در رختخواب بماند.
شما می توانید آن را به عنوان یک داده در نظر بگیرید که شامپاین در عروسی وجود خواهد داشت.
It’s a given that if he is defeated for reelection, he’ll be offered a position in the administration.
مسلم است که اگر او برای انتخاب مجدد شکست بخورد، پستی در دولت به او پیشنهاد می شود.
با توجه به سن، او در شرایط بدنی عالی قرار دارد.
At any given time (= at any particular time), the jury may reach a verdict, so we’d better stay nearby.
در هر زمان معین (= در هر زمان خاص)، هیئت منصفه ممکن است به حکمی برسد، بنابراین بهتر است در نزدیکی خود بمانیم.
It's a given that the role of government in American life is going to expand over the next few years.
مسلم است که نقش دولت در زندگی آمریکایی در چند سال آینده گسترش خواهد یافت.
inclined
شیب دار
prone
دمر
apt
apt
liable
مسئول
disposed
بیرون انداخته شده
احتمال دارد
predisposed
مستعد
inured
بیمه شده است
tending
گرايش
addicted
معتاد
obsessed
غرق
عادت داشتن به
آماده
مایل بودن
موضوع
minded
متفکر
amenable
قابلیت
fain
غش کردن
در خلق و خوی
یک ذهن
susceptible
آماده شده
prepared
قابل قبول
agreeable
تمایل به سمت
tending towards
مشتاق
باز کن
آسیب پذیر
عادت نمی کند
enthusiastic
جانبدارانه
wont
خوشحالم
biased
unspecified
نامشخص
unstated
بیان نشده
unspoken
ناگفته
unsaid
بی صدا
unexpressed
اعلام نشده
بدون صدا
undeclared
ناخوانده
unuttered
ذکر نشده
unvoiced
تایید نشده
unarticulated
بی بیان
unavowed
خاموش
unmentioned
unacknowledged
inarticulate
muted