thank
thank - تشکر
verb - فعل
UK :
US :
to tell someone that you are pleased and grateful for something they have done, or to be polite about it
به کسی بگویید که از کاری که انجام داده است خوشحال و سپاسگزار هستید یا در مورد آن مودب باشید
به کسی بگویید که از چیزی که به شما داده یا برای شما انجام داده است خوشحال و سپاسگزار هستید
با گفتن کلمات متشکرم یا با دادن چیزی به کسی تشکر کنید
تشکر کردن از کسی برای کاری که انجام داده است - در سخنرانی ها و نامه ها استفاده می شود
برای تشکر کردن از کسی با دادن چیزی به او یا انجام کاری خاص برای او
علنا انجام دادن یا گفتن چیزی برای تشکر از کسی برای کمک یا حمایتش
به کسی ابراز کنید که از کاری که انجام داده است خوشحال هستید یا سپاسگزار هستید
ابراز قدردانی از کسی برای کاری که شخص انجام داده است
عدم تایید اگر از کسی به خاطر چیز بدی تشکر می کنید، به این معنی است که آن شخص مسئول آن است
من از همه کسانی که در تصویب این لایحه از طریق مجلس کمک کردند تشکر می کنم.
ما باید بنویسیم و از کتی بابت حال تشکر کنیم.
بعد از آن تعداد زیادی از مردم بلند شدند و از همه تشکر کردند.
آقای ماکسول که آسوده شده بود از وکیلش بسیار تشکر کرد.
او احتمالاً حتی اکنون از ستاره های خوش شانس خود برای یک فرار باریک تشکر می کرد.
من سه ساعت به او کمک کردم و او حتی از من تشکر نکرد.
It is intended to accredit these individually as used but we would like to take the opportunity of thanking Mr Gilson now.
در نظر گرفته شده است که این موارد را به صورت جداگانه تایید کنیم، اما مایلیم از این فرصت استفاده کنیم و اکنون از آقای گیلسون تشکر کنیم.
فرماندار علنا از مردم آریزونا برای حمایت از او در طول مبارزات انتخاباتی اش تشکر کرد.
او از این راهبه تشکر نکرد که او را در مرکز توجه قرار داده است.
باید بنویسم و از مریم به خاطر این هدیه تشکر کنم.
وی در سخنان خود از زحمات همه قدردانی کرد.
خداحافظی کرد و از آمدن ما تشکر کرد.
نیازی به تشکر نیست - من از انجام آن لذت بردم.
مایلم از این فرصت استفاده کنم و از همه کسانی که در این سال ها با آنها کار کرده ام تشکر کنم.
کمیته برگزاری از حامیان مالی خود و همه کسانی که کمک کردند تشکر می کند.
من می خواهم از همه شما صمیمانه تشکر کنم.
من باید از والدینم برای موفقیتم تشکر کنم.
تا حد زیادی ما علم داریم که باید برای زندگی طولانی تر و سالم ترمان تشکر کنیم.
من از شما تشکر می کنم که به کار خود فکر کنید.
Thank God you're safe!
خدا را شکر که در امان هستید!
او با آهی آسوده گفت: «خدا را شکر به خاطر آن!»
خدایا شکرت که کلیدهایم را پیدا کردم.
فقط از ستاره های خوش شانس خود که در آن زمان در خانه نبودید تشکر کنید.
جان از دخالت شما تشکر نخواهد کرد.
بسیار از شما متشکرم. این از شما خیلی مهربان است./واقعا نباید این کار را می کردید.
از آمدن شما بسیار سپاسگزارم. واقعا خوشحال شدم دیدمت
I'm very grateful.
خیلی ممنونم.
I do appreciate your help.
من از کمک شما قدردانی می کنم.
That's all right.
مشکلی نیست.
Don't mention it.
به آن اشاره نکنید.
No problem.
مشکلی نیست
My pleasure.
باعث افتخار من.
خوشحالم که تونستم کمک کنم
می خواستم شخصا از او تشکر کنم.
من باید از همه شما بسیار تشکر کنم.
از من تشکر کرد که او را به خانه بردم.
از من تشکر نکنید، از پدرم تشکر کنید - او هزینه آن را پرداخت.
شما می توانید از جان برای این فاجعه تشکر کنید.
اذعان
recogniseUK
تشخیص انگلستان
recognizeUS
ایالات متحده را بشناسد
قدردانی
bless
برکت دادن
ابراز قدردانی برای
تشکر کن
سپاسگزار باشید
be grateful
بدهکار باشد
be indebted
موظف باشد
be obligated
وادار شده
be obliged
ابراز قدردانی
express gratitude
ابراز تشکر کنید
نشان دادن قدردانی
ادب نشان دهد
show appreciation
قدردانی نشان دهید
show courtesy
گسترش تشکر از
show gratitude
با تشکر از
بگو متشکرم
نشان دادن قدردانی به
ابراز قدردانی به
ابراز تشکر از
rue
غم و اندوه