largely
largely - تا حد زیادی
adverb - قید
UK :
US :
عمدتاً یا عمدتاً
تقریبا به طور کامل
تا حد زیادی یا به طور کلی
جماعت کلیسای ما عمدتاً از خانوادههای جوان با فرزندان تشکیل شده است.
بیشتر شهرها عمدتاً به نیروی برق آبی وابسته هستند.
سرمربی تا حد زیادی مسئول پیروزی تیم بود.
محبوبیت کتاب تا حد زیادی به دلیل تصاویر فوق العاده است.
زنان 35 تا 50 ساله عمدتاً توسط سینمای رایج نادیده گرفته می شوند.
این تصمیم عمدتاً بر اساس بازخورد مصرف کنندگان بود.
او عمدتاً به دلیل داستان های مطبوعاتی استعفا داد.
تا حد زیادی موضوع آزمون و خطا بود.
یک شرکت عمدتاً مردانه
شکایات آنها تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
تا همین اواخر، جنگ داخلی عمدتاً در مطبوعات گزارش نشده بود.
توصیه من تا حد زیادی نادیده گرفته شد.
رمان های اولیه او تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفت.
بطور کلی
اغلب
به طور عمده
predominantly
عمدتا
principally
اصولا
chiefly
در درجه اول
به طور کلی
اساسا
در مجموع
altogether
بطور قابل ملاحظه ای
substantially
معمولا
به طور غالب
به طور گسترده ای
commonly
به وفور
preponderantly
روی هم رفته
در کل
abundantly
در اصل
در بیشتر موارد
به عنوان یک قانون
تا حد زیادی
تا اندازه زیادی
اول از همه
برای همه مقاصد
به میزان زیادی
به طور موثر