largely

base info - اطلاعات اولیه

largely - تا حد زیادی

adverb - قید

/ˈlɑːrdʒli/

UK :

/ˈlɑːdʒli/

US :

family - خانواده
enlargement
بزرگ شدن
enlarger
بزرگ کننده
large
بزرگ
largish
بزرگنمایی کنید
enlarge
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [largely] در گوگل
description - توضیح

  • عمدتاً یا عمدتاً


  • تقریبا به طور کامل


  • تا حد زیادی یا به طور کلی

  • Our church's congregation is largely made up of young families with children.


    جماعت کلیسای ما عمدتاً از خانواده‌های جوان با فرزندان تشکیل شده است.

  • Most of the cities depend largely on hydroelectric power.


    بیشتر شهرها عمدتاً به نیروی برق آبی وابسته هستند.

example - مثال
  • The manager was largely responsible for the team’s victory.


    سرمربی تا حد زیادی مسئول پیروزی تیم بود.

  • The popularity of the book is largely due to the fantastic illustrations.


    محبوبیت کتاب تا حد زیادی به دلیل تصاویر فوق العاده است.

  • Women aged 35 to 50 are largely ignored by mainstream cinema.


    زنان 35 تا 50 ساله عمدتاً توسط سینمای رایج نادیده گرفته می شوند.

  • The decision was based largely on consumer feedback.


    این تصمیم عمدتاً بر اساس بازخورد مصرف کنندگان بود.

  • He resigned largely because of the stories in the press.


    او عمدتاً به دلیل داستان های مطبوعاتی استعفا داد.

  • It was largely a matter of trial and error.


    تا حد زیادی موضوع آزمون و خطا بود.


  • یک شرکت عمدتاً مردانه

  • Their complaints have been largely ignored.


    شکایات آنها تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.

  • Until recently the civil war had been largely unreported in the press.


    تا همین اواخر، جنگ داخلی عمدتاً در مطبوعات گزارش نشده بود.

  • My advice was largely ignored.


    توصیه من تا حد زیادی نادیده گرفته شد.

  • His early novels went largely unnoticed.


    رمان های اولیه او تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفت.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • مقدار کمی

  • negligibly


    بطور ناچیز

  • nominally


    به صورت اسمی


  • اندکی


  • تاحدی

  • insignificantly


    به طور ناچیز


  • اصلا

  • moderately


    نسبتا

  • inconsiderably


    بطور غیر قابل ملاحظه ای

  • triflingly


    به طرز ناچیز

  • marginally


    در حاشیه

  • minimally


    حداقل

  • infinitesimally


    بی نهایت

لغت پیشنهادی

agenda

لغت پیشنهادی

invaluable

لغت پیشنهادی

cobble