fifth

base info - اطلاعات اولیه

fifth - پنجم

ordinal number - شماره ترتیبی

/fɪfθ/

UK :

/fɪfθ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [fifth] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Today is the fifth (of May).


    امروز پنجم اردیبهشت است.


  • قرن پنجم قبل از میلاد

  • It's her fifth birthday.


    پنجمین سالگرد تولدش است.

  • My office is on the fifth floor.


    دفتر من در طبقه پنجم است.

  • It's the fifth time that I've been to America.


    این پنجمین بار است که به آمریکا می‌روم.


  • مادرش به تازگی فرزند دیگری به دنیا آورده بود، پنجمین فرزندش.

  • the world’s fifth-largest oil exporter


    پنجمین صادرکننده بزرگ نفت جهان

  • He finished fifth in the race.


    او در این مسابقه پنجم شد.

  • Edward V (= Edward the Fifth)


    ادوارد پنجم (= ادوارد پنجم)


  • طبقه پنجم ساختمان

  • Tomorrow is the fifth (of September).


    فردا پنجم شهریور است.

  • I was/came fifth in the race.


    من در مسابقه پنجم شدم/ آمدم.

  • One fifth is the same as 20 percent.


    یک پنجم همان 20 درصد است.

  • Leo was fifth in the race.


    لئو در این مسابقه پنجم شد.

  • Tomorrow is the fifth of September.


    فردا پنجم شهریوره.

synonyms - مترادف
  • 5th


    5

  • quinary


    کونری

  • quinquennial


    پنج ساله

  • quintan


    کوینتان

  • V


    V

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bedmate

لغت پیشنهادی

insoluble

لغت پیشنهادی

lingo