tooth
tooth - دندان
noun - اسم
UK :
US :
یکی از اجسام سفت سفید در دهان که برای گاز گرفتن و خوردن غذا از آن استفاده می کنید
یکی از قسمت های تیز یا نوک تیز که از لبه شانه یا اره بیرون می زند
یکی از اجسام سفت و سفید در دهان که برای گاز گرفتن و جویدن (= له کردن غذا) استفاده می شود.
any of the row of points that stick out from the edge of a tool or piece of equipment such as a comb, saw, or zip
هر یک از ردیف نقاطی که از لبه ابزار یا قطعه ای خارج می شود، مانند شانه، اره یا زیپ
نیرو یا قدرت موثر
هر یک از اجسام سفت و سفید در دهان که برای گاز گرفتن و جویدن غذا استفاده می شود
With clenched teeth, keeping her head low and her eyes half-closed, she hugged the cliff-face and inched her way along.
با دندان های به هم فشرده، سرش را پایین نگه داشت و چشمانش را نیمه بسته نگه داشت، صورت صخره را در آغوش گرفت و راهش را به سرعت طی کرد.
تشخیص فوری آنها این بود که بیمار دندان مصنوعی خود را قورت داده است.
به نظر می رسد حتی جامعه شناسی نیز می تواند در دندان و پنجه قرمز باشد.
The chimpanzee then pulls out the grass stem and picks off the termites with its teeth, smacking its lips with pleasure.
شامپانزه سپس ساقه علف را بیرون می کشد و موریانه ها را با دندان هایش جدا می کند و لب هایش را با لذت می کوبد.
او پرنده هایش، کره زمین، دندان ها و چند کتاب را بازیابی کرد.
We were both the sort of people who just can't let go once they have got their teeth into something.
ما هر دو از آن دسته افرادی بودیم که نمیتوانیم آنها را رها کنیم، وقتی که به چیزی برخورد کنند.
دندان های خود را دو بار در روز مسواک بزنید.
مسواک بزنید، شلوار جین خود را بپوشید و به مطب بروید.
من به تازگی یک دندان در دندانپزشکی بیرون آورده ام.
برای مسواک زدن / تمیز کردن دندان های خود
tooth decay
پوسیدگی دندان
او از میان دندانهای به هم فشرده پاسخ داد (= دهانش را اندکی از خشم باز کرد).
گربه دندان هایش را در انگشتش فرو کرد.
او باید یک دندان کشیده (= درآوردن).
دندان های روی اره
دندان های دندانه دار باید در این شیارها قرار بگیرند.
سگ دندان هایش را در آورد و غرغر کرد.
او با پوست دندانش از شکست فرار کرد.
او در رادیو محلی دندان هایش را برید.
آنها مدافع یک سیستم قضایی هستند که بر اساس اصل چشم در برابر چشم کار می کند.
ساکنان در حال مبارزه با دندان و ناخن هستند تا جلوی توسعه جدید را بگیرند.
او برای حفظ حضانت بچه ها با ناخن و دندان جنگید.
موضوع مقاله ای را انتخاب کنید که واقعاً بتوانید به آن توجه کنید.
من دندان های چشمم را می دهم تا صاحب چنین ماشینی شوم.
وقتی می شنود که ما قرارداد را باختیم، دندان قروچه می کند.
این خبر باعث گریه و زاری شدید شد.
در برابر درد دندان هایش را به هم فشار داد.
از میان دندان های به هم فشرده گفت: بس کن!
باران شدیدتر شروع به باریدن کرد، اما ما دندان هایمان را به هم فشار دادیم و ادامه دادیم.
دندان جهنمی، قول دادم تا دو تا برگردم.
سیاست جدید در دندان انتقاد شدید اتخاذ شد.
آنها از خلیج در دندان های زوزه ی طوفان عبور کردند.
از دست دادن شغل ضربه ای به دندان برای اتحادیه است.
شاهد به وضوح از لابه لای دندان هایش دراز کشیده بود.
مثل کشیدن دندان می ماند که او را مجبور به حرف زدن کنید.
طبیعت، قرمز در دندان و پنجه
فقط صدای او دندان هایم را به هم می زند.
اولین دندان بیلی اکنون از بین رفته است.
لبخندش دندان های کجی را نشان می داد.
fang
نیش
denticle
دندانه دار
denticulation
دنتیکولاسیون
tusk
عاج
carnassial
مرده
dentition
دندانی
gnasher
خردکن
tush
توش
bicuspid
دوگوشی
canine
سگ سگ
cuspid
کاسپید
dent
فرورفتگی
dentation
دندان چشم
dentile
خرد کننده
eyetooth
ثنایا
grinder
بنددار
incisor
مولر
ivory
پرمولر
laniary
دندانه زدن
molar
گیر
premolar
دندان مصنوعی
serration
دندان نیش
snag
canine tooth
groove
شیار