none

base info - اطلاعات اولیه

none - هیچ یک

pronoun - ضمیر

/nʌn/

UK :

/nʌn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [none] در گوگل
description - توضیح

  • نه مقداری از چیزی یا یکی از گروهی از افراد یا چیزها

  • not one (of a group of people or things), or not any


    نه یکی (از یک گروه از افراد یا چیزها)، یا نه هیچ کدام


  • نه یکی، یا نه هیچ کدام

  • She had inherited none of her mother's beauty.


    او هیچ یک از زیبایی های مادرش را به ارث نبرده بود.

example - مثال
  • None of these pens works/work.


    هیچ یک از این قلم ها کار نمی کند / کار نمی کند.

  • We have three sons but none of them lives/live nearby.


    ما سه پسر داریم اما هیچ یک از آنها در نزدیکی زندگی نمی کنند.

  • We saw several houses but none we really liked.


    ما چندین خانه دیدیم اما هیچ کدام را واقعا دوست نداشتیم.

  • Tickets for Friday? Sorry we've got none left.


    بلیط برای جمعه؟ متاسفم که هیچی نداریم

  • He told me all the news but none of it was very exciting.


    او همه اخبار را به من گفت اما هیچ کدام خیلی هیجان انگیز نبود.

  • ‘Is there any more milk?’ ‘No, none at all.’


    شیر دیگه ای هست؟ نه، اصلا.

  • Everybody liked him but none (= nobody) more than I.


    همه او را دوست داشتند اما هیچکس (= هیچکس) بیشتر از من.

  • I offered to pay but he was having none of it.


    من پیشنهاد دادم پول بدهم اما او هیچ کدام از آن را نداشت.

  • They pretended to be enthusiastic about my work but then suddenly decided they wanted none of it.


    آنها وانمود کردند که در مورد کار من مشتاق هستند اما ناگهان تصمیم گرفتند که هیچ کدام از آن ها را نمی خواهند.

  • None but he knew the truth.


    هیچ کس جز او حقیقت را نمی دانست.

  • Her first customer was none other than Mrs Obama.


    اولین مشتری او کسی جز خانم اوباما نبود.

  • None of the work was done.


    هیچ کدام از کارها انجام نشد.

  • None of the trains is/​are going to London.


    هیچ یک از قطارها به لندن نمی روند.

  • None of her family has/​have been to college.


    هیچ یک از خانواده او به کالج نرفته اند.

  • None of my children has/have blonde hair.


    هیچ کدام از فرزندان من موهای بلوند ندارند/دارند.

  • I'd like some more cheese. I'm sorry there's none left.


    من کمی پنیر بیشتر می خواهم. متاسفم که هیچی نمانده.

  • Do you have any idea how much this cost? None at all/None whatsoever.


    آیا می دانید هزینه این کار چقدر است؟ اصلاً / هیچ کدام.

  • None of my children has blue eyes.


    هیچ کدام از فرزندان من چشم آبی ندارند.

  • “Is there any more orange juice?” “I’m sorry there’s none left.”


    آیا دیگر آب پرتقال وجود دارد؟ متاسفم، هیچ کس باقی نمانده است.

synonyms - مترادف

  • هیچ چی

  • zero


    صفر

  • nil


    زیلچ

  • zilch


    زیپ

  • zip


    به طرز عجیبی

  • diddly


    هیچی


  • نه یکی


  • یک چیز نیست


  • هیچ بخشی


  • یک اشاره نیست

  • not a hint


    نه یک ذره

  • not an iota


    بخشی نیست


  • نه یک


  • f.a.


  • فانی آدامز شیرین

  • f.a.


    شیرین F.A.

  • sweet Fanny Adams


    هیچ

  • sweet F.A.


    nix

  • nought


    خالی

  • naught


    نادا

  • nix


    cipherUS

  • null


    عشق

  • nada


    اکنون

  • cipherUS


    cypherUK


  • بطلان

  • aught


    تخم غاز

  • nowt


    سوسیس نیست

  • cypherUK


  • nullity


  • goose egg


  • not a sausage


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

kernel

لغت پیشنهادی

law

لغت پیشنهادی

considered