shelf
shelf - تاقچه
noun - اسم
UK :
US :
یک تخته باریک مسطح بلند که به دیوار یا در قاب یا کمد وصل شده و برای قرار دادن وسایل استفاده می شود
یک سطح باریک از سنگ به شکل قفسه، به ویژه در زیر آب
a long flat board fixed horizontally, usually against a wall or inside a cupboard so that objects can be stored on it
یک تخته بلند و مسطح که به صورت افقی، معمولاً روی دیوار یا داخل کمد ثابت می شود تا بتوان اشیاء را روی آن قرار داد.
یک منطقه صاف از سنگ در زیر آب یا روی یک صخره
اگر بتوان محصولی را از قفسه خرید، نیازی به ساخت یا درخواست خاصی ندارد
هنگامی که یک مغازه چیزی را از قفسه های خود خارج می کند، آن محصول دیگر برای فروش در آنجا در دسترس نیست.
یک تخته بلند و مسطح که به دیوار آویزان شده یا توسط یک قاب یا کابینت پشتیبانی می شود و برای نگه داشتن اشیا استفاده می شود.
a long flat board fixed horizontally, for example against a wall or inside a cupboard, on which objects are stored or shown for sale
یک تخته مسطح بلند که به صورت افقی ثابت شده است، مثلاً روی دیوار یا داخل کمد، که روی آن اشیاء ذخیره شده یا برای فروش نشان داده شده است.
قفسه های کتاب
shelves of books
به طور معمول میله های Flake فقط نه ماه ماندگاری دارند.
دخترانش با ابله های عجیب و غریبی که در کشوهای آشپزخانه یا قفسه پشتی توالت طبقه پایین پیدا می کردند، می خندیدند.
Her daughters would giggle over the odd doodles they found in kitchen drawers or on the back shelf of the downstairs toilet.
قفسه بعدی که در آن توقف کردیم پر از حیوانات مزرعه بود.
قفسه های سوپرمارکت
supermarket shelves
کتاب جالبی در قفسهها در ماه آینده منتشر میشود که شامل تاگ مکگرو، بزرگ سابق بیسبال است.
خاک را در آن خالی می کنم و در قفسه می گذارم.
مانند هر کتاب دیگری، محبوبیت آن برای لحظه ای باقی می ماند، اما در قفسه ها باقی می ماند.
حالا تلفن شخصیتی پیدا کرده بود، چنان از خود راضی روی قفسه نشسته بود و با سکوتش او را مسخره می کرد.
Now the telephone had acquired a personality sat on the shelf so smug, taunting her with its silence.
آن را دوباره در قفسه بالایی قرار دهید.
به او کمک کردم چند قفسه در اتاق خوابش بگذارد.
کتابی که می خواستم در قفسه بالایی بود.
supermarket shelves
قفسه های سوپرمارکت
store shelves
قفسه های فروشگاه
این محصول باید تا ماه اوت به قفسه های فروشگاه ها برسد.
library shelves
قفسه های کتابخانه
empty shelves
قفسه های خالی
خرده فروشان قدرتمندی که کنترل می کنند چه محصولاتی فضای قفسه را دریافت کنند
من این بسته را از قفسه خریدم.
برخی از دوره ها را می توان از قفسه به عنوان بسته های مطالعه مستقل خریداری کرد.
قرص های لاغری از بازار خارج شد.
هزاران محصول تخم مرغ در پی نگرانی های بهداشتی از قفسه ها خارج شدند.
او کار دارد در یک سوپرمارکت قفسه های جوراب ساق بلند را جمع آوری کند.
یادداشت های روزانه او سال ها روی قفسه می ماند.
صدها کتاب در ردیف قفسه ها قرار داشتند.
من آن را به طور تصادفی از قفسه زدم.
جعبه را دوباره روی قفسه گذاشتم.
من یک قفسه در اتاق خواب برای شما خالی کردم.
او قفسه های کتابخانه را برای یافتن کتاب های جدید اسکن کرد.
قفسه ها روی دیوارهای پشت پیشخوان بلند قرار گرفته بودند.
Souvenirs filled the shelves.
سوغاتی ها قفسه ها را پر کردند.
محصول از قفسه ها خارج می شود (= فروش خیلی سریع).
قفسه ها با عروسک هایی با هر شکل و اندازه ای بسته بندی شده بودند.
سوپرمارکت بلافاصله محصول را از قفسه های خود خارج کرد.
یک قفسه شیشه ای
در قفسه بالا/پایین
یکی از دیوارها از کف تا سقف قفسه هایی داشت که مملو از کتاب بود.
اگر کاغذ دیواری را از قفسه بخرید، به جای اینکه مجبور شوید آن را سفارش دهید، اغلب ارزان تر است.
off-the-shelf goods/clothes
کالاهای خارج از قفسه / لباس
قفسه های او پر از کتاب و عکس است.
در اتاقی دیگر، در هر قفسه موجود، چهار تا پانصد جعبه بزرگ نگهداری می شود.
rack
دندانه دار کردن
mantelpiece
شومینه
bracket
براکت
ledge
طاقچه
shelving
قفسه بندی
sill
آستانه
mantelshelf
قفسه شومینه
bookshelf
قفسه کتاب
پیشخوان
mantle
مانتو
predella
پردلا
retable
قابل تجدید
console
کنسول
cupboard
کابینت
bookstand
دکه کتاب
bookrest
دفتر کتاب
ایستادن
windowsill
طاقچه پنجره
قفسه پنجره
window ledge
لبه پنجره
mantel
مانتل
نیمکت
cavity
حفره
concave
مقعر
concavity
تقعر
dent
فرورفتگی
افسردگی
dint
رنگ کردن
hollow
توخالی
indent
تورفتگی
indentation
قرارداد
indenture
گودال
pit
رشد در حال رشد
recess
غرق شدن
ingrowth
sinkage