increasing
increasing - افزایش می یابد
N/A - N/A
UK :
US :
حوادث سرقت مسلحانه در چند سال گذشته افزایش یافته است.
هزینه پروژه از زمان شروع به طور چشمگیری/قابل توجه افزایش یافته است.
Gradually increase the temperature to boiling point.
به تدریج دما را تا نقطه جوش افزایش دهید.
افزایش/ تلاش های فزاینده ای برای پایان دادن به اختلاف در حال انجام است.
در حال رشد
expanding
در حال گسترش
accelerating
شتاب گرفتن
escalating
تشدید می شود
intensifying
تشدید کننده
mounting
نصب
rising
رو به افزایش
swelling
تورم
accentuating
برجسته کردن
accumulating
انباشته شدن
advancing
پیشبرد
amplifying
تقویت کننده
augmenting
افزایش
booming
پررونق
broadening
گسترش دادن
ساختمان
climbing
سنگ نوردی
deepening
عمیق شدن
در حال توسعه
flourishing
شکوفا شدن
heightening
بالا بردن
multiplying
در حال ضرب کردن
mushrooming
قارچ زایی
proliferating
در حال تکثیر
sharpening
تیز کردن
snowballing
گلوله برفی
sprouting
جوانه زدن
widening
گسترده شدن
burgeoning
بزرگ شدن
enlarging
بالغ شدن
maturing
diminishing
کاهش می یابد
declining
رو به کاهش است
fading
محو شدن
waning
رو به زوال
decreasing
در حال کاهش
dwindling
کاهش
lessening
افتادن
falling
کوچک شدن
shrinking
تضعیف شدن
weakening
قرارداد
contracting
غلت زدن
tumbling
فرو بردن
dipping
باریک شدن
tapering
در حال فروپاشی
collapsing
انداختن
dropping
کاهش ارزش
depreciating
نزولی
descending
در حال فرو ریختن
crumbling
کاهش می دهد
reducing
رو به وخامت است
deteriorating
شکست خوردن
failing
پایین آوردن
lowering
در حال مرگ
dying
سقوط شدید
plummeting
غوطه ور شدن
plunging
فروکش می کند
subsiding
به تدریج کاهش می یابد
gradually reducing
پژمرده شدن
withering
تفریق
subtracting
بدتر شدن
worsening
