background
background - زمینه
noun - اسم
UK :
US :
خانواده، تحصیلات، کار قبلی و غیره
موقعیت یا رویدادهای گذشته که توضیح می دهد چرا چیزی به روشی که اتفاق می افتد رخ می دهد
ناحیه ای که پشت چیز اصلی که شما به آن نگاه می کنید قرار دارد، به خصوص در یک عکس
الگو یا رنگی که روی آن چیزی کشیده شده، چاپ شده است
صداهایی که می توانید جدا از اصلی ترین چیزی که به آن گوش می دهید بشنوید
گذشته شخصی، برای مثال تحصیلات، مدارک تحصیلی، و شغلی که داشته است
a computer program working in the background continues to function and do calculations while the user is working with another program
یک برنامه کامپیوتری که در پسزمینه کار میکند، در حالی که کاربر با برنامه دیگری کار میکند، به کار و انجام محاسبات ادامه میدهد
چیزهایی که در پشت چیزهای اصلی یا افراد در یک تصویر دیده می شوند
صداهایی که در پشت صداهای بلندتر شنیده می شوند
the conditions that existed before a particular event happened, and that help to explain why it happened
شرایطی که قبل از وقوع یک رویداد خاص وجود داشت و به توضیح علت وقوع آن کمک می کند
اگر کسی یا چیزی در پسزمینه باشد، او نقطه توجه اصلی نیست
خانواده و تجربه شما از تحصیل، شرایط زندگی، پول و غیره.
برای اشاره به کاری که قبلا انجام شده و در آماده سازی برای چیز دیگری استفاده می شود
چیزهایی که به نظر می رسد دورتر یا پشت آن چیزی است که نزدیکتر یا جلوتر است، به عنوان مثال. در یک عکس
پسزمینه همچنین میتواند هر چیزی باشد که در اطراف شما اتفاق میافتد اما مستقیماً شما را درگیر نمیکند
In a painting or a story the background is the people and things that are less important and not the main subject.
در یک نقاشی یا داستان، پس زمینه افراد و چیزهایی است که اهمیت کمتری دارند و موضوع اصلی نیستند.
چیزهایی که شما را به فردی که هستید تبدیل کرده است، به ویژه. خانواده، تجربه و تحصیلات
پیشینه یک رویداد، حقایق یا تاریخی است که به توضیح چگونگی و چرایی آن کمک می کند
نوع تجربه، آموزش، تحصیلات و... که فرد دارد
the set of conditions that existed before a particular event or information about them which helps to explain the event
مجموعه شرایطی که قبل از یک رویداد خاص وجود داشته است یا اطلاعاتی در مورد آنها که به توضیح رویداد کمک می کند
یک ویژگی کامپیوتری که به فرآیندها اجازه می دهد بدون وقفه در کاربر ادامه پیدا کنند
The elections are taking place against a background of widespread unemployment.
انتخابات در پس زمینه بیکاری گسترده برگزار می شود.
Steve has a background in computer engineering.
استیو سابقه ای در مهندسی کامپیوتر دارد.
McWilliams said a background check would have revealed little because the man had no criminal record.
مک ویلیامز گفت که بررسی سوابق چیز کمی فاش می کرد زیرا این مرد سابقه کیفری نداشت.
او زنی با سن و سال خودش را ترجیح می داد.
اکثر دوستان او از پیشینه های مشابه طبقه متوسط بودند.
این سازمان به کودکان از پیشینه طبقه کارگر کمک می کند تا به دانشگاه بروند.
گری همیشه سعی می کرد پیشینه طبقه کارگر خود را پنهان کند.
لرد ساترلند پس از صدور حکم گفت که پیشینه داخلی هایند را در نظر گرفته است.
در کلاس ما بچه هایی از همه پیشینه های مذهبی و قومی مختلف داریم.
مدرسه بچههایی را از هر زمینهای میپذیرد.
somebody's ethnic/genetic/cultural background
پیشینه قومی/ژنتیکی/فرهنگی کسی
somebody's family/educational background
سابقه خانوادگی / تحصیلی کسی
این شغل برای کسی که سابقه تجاری دارد مناسب است.
ما از پیشینههای بسیار متفاوتی میآییم، اما شرایط خوبی داریم.
She has a background in journalism.
او سابقه ای در روزنامه نگاری دارد.
در آینده، ما به بررسی سوابق کارمندان فرودگاه نیاز خواهیم داشت.
I'm including a little background information on the situation.
من اطلاعات پیش زمینه کمی در مورد وضعیت اضافه می کنم.
The book explains the complex historical background to the war.
این کتاب پیشینه تاریخی پیچیده جنگ را توضیح می دهد.
انتخابات در پس زمینه خشونت برگزار می شود.
خبرنگار ما اکنون می تواند پیشینه بیشتری از این ماجرا ارائه دهد.
آیا می توانید پیشینه بیشتری در مورد شرکت به من بدهید؟
a photograph with trees in the background
عکسی با درختان در پس زمینه
شکلی سایه دار در پس زمینه صحنه قابل مشاهده است.
مناطق آب در برابر پس زمینه تاریک خودنمایی می کردند.
فیلمبرداری، موسیقی پسزمینه و لوکیشنها همگی به حال و هوای فیلم کمک میکنند.
صدای پس زمینه (= که می توانستید بشنوید، اما گوش نمی دادید) زیاد بود.
background radiation
تابش پس زمینه
او ترجیح می دهد در پس زمینه بماند و اجازه دهد دستیارش با مطبوعات صحبت کند.
پیانو به آرامی در پس زمینه می نواخت.
خطر همیشه در پس زمینه در کمین بود.
این موضوع اخیرا در پس زمینه محو شده است.
پس از اولین صحنه، شخصیت او به پسزمینه تنزل مییابد.
نام شرکت با رنگ قرمز روی زمینه سفید نوشته شده است.
بیشتر نقاشی ها در برابر رنگ پس زمینه خنثی خوب به نظر می رسند.
برنامه ها را می توان در پس زمینه اجرا کرد.
فرآیندهای پس زمینه ناخواسته مانند ویروس ها و تروجان ها را پیدا کرده و از بین ببرید.
با وجود پیشینه بسیار متفاوت، آنها بلافاصله با هم دوست شدند.
در مورد سابقه خانوادگی تان چیزی به من بگویید؟
کودکانی که دارای پیشینه نظامی هستند اغلب زیاد جابجا می شوند.
حتی افرادی که دارای پیشینه فنی هستند برای درک برخی از اصطلاحات تخصصی با مشکل مواجه خواهند شد.
او از یک پیشینه بسیار ممتاز آمد.
backdrop
پس زمینه
تنظیمات
backcloth
پشتی
صحنه
surrounding
اطراف
چارچوب
تنظیم
surroundings
محیط اطراف
locale
محل
احاطه
محیط
وضعیت
milieu
متن نوشته
شرایط
conditions
جو
اقلیم
environs
موقعیت
متوسط
circumstances
بافت
Mise en صحنه
ambience
را احاطه می کند
ambient
زمین
clime
چگونگی، امر، تفصیل، شرایط محیط، پیش امد، شرح
contexture
زیستگاه
mise en scene
چشم انداز
surrounds
terrain