circumstance

base info - اطلاعات اولیه

circumstance - چگونگی، امر، تفصیل، شرایط محیط، پیش امد، شرح

noun - اسم

/ˈsɜːrkəmstæns/

UK :

/ˈsɜːkəmstəns/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [circumstance] در گوگل
description - توضیح

  • شرایطی که بر یک موقعیت، عمل، رویداد و غیره تأثیر می گذارد


  • ترکیبی از حقایق، رویدادها و غیره که بر زندگی شما تأثیر می گذارد و شما نمی توانید آنها را کنترل کنید


  • یک واقعیت یا رویدادی که موقعیت را آنگونه که هست می سازد


  • رویدادهایی که زندگی شما را تغییر می دهند و شما هیچ کنترلی بر آنها ندارید


  • یک نفر چقدر پول دارد

  • an event or condition connected with what is happening or has happened


    یک رویداد یا شرایط مرتبط با آنچه اتفاق می افتد یا اتفاق افتاده است


  • زنان هم سن و سال و شرایط شما کمتر با والدین خود زندگی می کنند.

  • Justified because so clearly embraced by circumstances they had only the subtlest hand in bringing into being?


    توجیه شده است زیرا به وضوح توسط شرایط در آغوش گرفته شده اند، آنها فقط ظریف ترین دست را در به وجود آوردن داشتند؟

  • It may be that under certain circumstances one of the alternative methods of valuation is the most appropriate.


    ممکن است تحت شرایط خاصی یکی از روش های جایگزین ارزش گذاری مناسب ترین باشد.

  • Only in one particular circumstance could the court legally override the decision.


    فقط در یک شرایط خاص دادگاه می تواند از نظر قانونی تصمیم را لغو کند.

  • Under these circumstances the Chinook can carry up to equipped men, and the Puma carries sixteen.


    در این شرایط شینوک می تواند تا مردان مجهز را حمل کند و پوما شانزده نفر را حمل می کند.

  • Personally I feel it was reasonable under those circumstances.


    من شخصاً احساس می کنم در آن شرایط منطقی بود.

  • For the first time in three years, circumstances prevented me from attending.


    برای اولین بار در سه سال گذشته، شرایط مانع از حضورم در این مراسم شد.

example - مثال
  • Police said there were no suspicious circumstances surrounding the boy's death.


    پلیس گفت هیچ شرایط مشکوکی در مورد مرگ این پسر وجود ندارد.

  • Under normal circumstances, your white blood cells are able to fight infections.


    در شرایط عادی، گلبول های سفید خون شما قادر به مبارزه با عفونت ها هستند.

  • The company reserves the right to cancel this agreement in certain circumstances.


    شرکت این حق را برای خود محفوظ می دارد که در شرایط خاص این قرارداد را لغو کند.

  • In exceptional circumstances, detainees could be denied access to a lawyer.


    در شرایط استثنایی، بازداشت شدگان ممکن است از دسترسی به وکیل محروم شوند.

  • I know I can trust her in any circumstance.


    می دانم که در هر شرایطی می توانم به او اعتماد کنم.

  • Due to unforeseen circumstances, we have had to reschedule the concert.


    به دلیل شرایط غیرقابل پیش بینی، مجبور شدیم زمان برگزاری کنسرت را تغییر دهیم.

  • Britain is fortunately not facing the same set of circumstances.


    بریتانیا خوشبختانه با شرایط مشابهی مواجه نیست.

  • The court will take into account all the circumstances of the case.


    دادگاه تمام شرایط پرونده را در نظر می گیرد.

  • Police are investigating the circumstances of the death of a baby boy.


    پلیس در حال بررسی شرایط مرگ یک نوزاد پسر است.

  • We want to work towards improving the often difficult circumstances in which people find themselves.


    ما می خواهیم برای بهبود شرایط اغلب دشواری که مردم در آن قرار دارند، کار کنیم.

  • The particular circumstances of each individual claimant must be considered.


    شرایط خاص هر فرد مدعی باید در نظر گرفته شود.

  • Grants are awarded according to your personal circumstances.


    کمک هزینه ها با توجه به شرایط شخصی شما اعطا می شود.

  • her family/domestic circumstances


    خانواده/شرایط خانگی او

  • a victim of circumstance (= a person who has suffered because of a situation that they cannot control)


    قربانی شرایط (= شخصی که به دلیل موقعیتی که نمی تواند کنترلش کند رنج کشیده است)

  • He had to leave the country through force of circumstance (= events made it necessary).


    او مجبور شد به زور از کشور خارج شود (= حوادث آن را ضروری کرد).

  • We were simply thrown together by circumstance on the long journey.


    ما به سادگی در سفر طولانی به دلیل شرایط دور هم جمع شدیم.

  • Under the circumstances, it seemed better not to tell him about the accident.


    با این شرایط به نظر می رسید بهتر بود از تصادف به او چیزی نگویم.

  • She did the job very well in the circumstances.


    او در این شرایط کار را بسیار خوب انجام داد.

  • In the circumstances, you'd better call the police.


    در این شرایط، بهتر است با پلیس تماس بگیرید.

  • Under no circumstances should you lend Paul any money.


    تحت هیچ شرایطی نباید پولی به پول قرض بدهید.

  • Don't open the door in any circumstances.


    در هیچ شرایطی در را باز نکنید.

  • Under no circumstances should you leave the door unlocked.


    به هیچ عنوان نباید در را باز بگذارید.

  • Funerals of famous people were conducted with great pomp and circumstance.


    تشییع جنازه افراد مشهور با آب و تاب فراوان برگزار شد.


  • وضعیت اقتصادی فعلی

  • The ship sank in mysterious circumstances.


    کشتی در شرایط مرموز غرق شد.

  • She felt she was in a position of power.


    او احساس می کرد در موقعیتی قدرتمند است.

  • We were forced to work outside in freezing conditions.


    مجبور شدیم بیرون در شرایط یخبندان کار کنیم.

  • Hi Jane! How are things?


    سلام جین! اوضاع چطوره؟

  • Think things over before you decide.


    قبل از تصمیم گیری در مورد چیزها فکر کنید.

  • If that is the case (= if the situation described is true), we need more staff.


    اگر چنین است (= اگر وضعیت توصیف شده درست باشد)، به کارکنان بیشتری نیاز داریم.

  • How did this unhappy state of affairs come about?


    این وضعیت ناخوشایند چگونه به وجود آمد؟

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • هیچ چی

  • non-event


    بدون رویداد

  • diddly


    به طرز عجیبی

  • naught


    هیچ

  • nix


    nix

  • nought


    صفر

  • zero


    زیپ

  • zip


    zippo

  • zippo


    زیلچ

  • zilch


    نه هیچ چیز


  • غیر موضوعی

  • nonevent


    ناامیدی

  • nonissue


    ضد اوج

  • letdown


  • anticlimax


لغت پیشنهادی

inconsistency

لغت پیشنهادی

candor

لغت پیشنهادی

appertain