telescope
telescope - تلسکوپ
noun - اسم
UK :
US :
قطعه ای از تجهیزات به شکل لوله که برای بزرگتر و نزدیکتر به نظر رسیدن اجسام دور استفاده می شود
تا یک فرآیند یا مجموعه ای از رویدادها در زمان کوتاه تری اتفاق بیفتد
if something telescopes, the parts of it press together or slide over each other and it becomes smaller
اگر چیزی تلسکوپ شود، قسمتهای آن به هم فشار میآورند یا روی هم میلغزند و کوچکتر میشود.
a cylinder-shaped device for making objects that are far away look closer and larger, using a combination of lenses, or lenses and curved mirrors
وسیلهای استوانهای شکل برای نزدیکتر و بزرگتر جلوه دادن اجسام دور، با استفاده از ترکیبی از عدسیها یا عدسیها و آینههای خمیده
تا با کاهش طول قطعات کوتاهتر شوند
یک وسیله استوانهای شکل که از طریق آن نگاه میکنید تا اجسام دورتر را نزدیکتر و بزرگتر نشان دهید
کوتاه کردن چیزی
Yet when we acquire a brass telescope it remains a brass telescope despite inevitable deterioration.
با این حال، وقتی یک تلسکوپ برنجی به دست می آوریم، علی رغم خراب شدن اجتناب ناپذیر، تلسکوپ برنجی باقی می ماند.
او در پایین تلسکوپ معکوس، شکل سفید کم رنگ می ولند را در نیویورک دید.
Another scientist might have proposed a modification in the optical theory governing the operation of the telescopes used in the investigation.
دانشمند دیگری ممکن است اصلاحی را در نظریه نوری حاکم بر عملکرد تلسکوپ های مورد استفاده در تحقیق پیشنهاد کرده باشد.
از طریق تلسکوپ نگاه کردم و پسر کوچکی را دیدم که کیفی روی شانه اش گذاشته بود.
Inside one of the observatories was the telescope that I knew immediately would make a perfect backdrop for the portrait.
داخل یکی از رصدخانه ها تلسکوپی بود که می دانستم بلافاصله پس زمینه ای عالی برای پرتره می سازد.
These telescopes revealed ice caps at both poles of Mars and documented seasonal changes in color and contrast.
این تلسکوپ ها کلاهک های یخی را در هر دو قطب مریخ نشان دادند و تغییرات فصلی در رنگ و کنتراست را ثبت کردند.
مانند تلسکوپ ها، هرچه دیافراگم بزرگتر باشد، درک نور بیشتر است، اما خطراتی نیز وجود دارد.
برای تماشای ستاره ها از طریق تلسکوپ
تلسکوپش را روی بالکن نصب کرد.
این ستارگان خیلی کم نور هستند که بدون تلسکوپ دیده نمی شوند.
آنها بزرگترین تلسکوپ جهان را ساخته اند.
تصاویری از تلسکوپ فضایی هابل
ما مجبور شدیم پنج بازدید را در دو روز تلسکوپ کنیم.
لنز تلسکوپی دوربین من به من اجازه می دهد نماهای نزدیک عالی بگیرم.
ردفورد دهه ها تاریخ را با تلسکوپ در یک برنامه تلویزیونی دو ساعته به نمایش گذاشت.
amplify
تقویت
elongate
دراز کردن
توسعه دادن، گسترش
lengthen
طولانی کردن
protract
بیرون کشیدن
گوشت بیرون آوردن
گسترش یافتن انتشار یافتن
بسط دادن
افزایش دادن
بزرگنمایی کنید
enlarge
چرخش به خارج
prolong
کش آمدن
از دست دادن
بکشید بیرون
رشد
توسعه دهد
بالا بردن
طولانی تر کردن
make longer