far
far - دور
adverb - قید
UK :
US :
یک مسافت طولانی
used when asking the distance between two places, or when talking about the distance between two places
هنگام پرسیدن فاصله بین دو مکان یا هنگام صحبت در مورد فاصله بین دو مکان استفاده می شود
به یک مکان یا نقطه، اما نه فراتر از آن
خیلی زیاد یا تا حد زیادی
برای صحبت در مورد میزان پیشرفت یک فرد یا میزان تأثیر چیزی استفاده می شود
یک زمان طولانی در گذشته یا آینده، یا مدت طولانی در یک دوره خاص
فاصله طولانی - عمدتاً در موارد منفی و سؤالات یا بعد از «خیلی»، «پس» و «همانطور» استفاده می شود.
a long distance from somewhere. This is the most common way of talking about long distances, except in negatives and questions when far is also common
فاصله زیاد از جایی این رایج ترین روش صحبت در مورد مسافت های طولانی است، به جز در موارد منفی و سؤالاتی که دور نیز رایج است
یک راه بسیار طولانی
a long way from where you are now – used when talking about things that seem small or sounds that seem quiet because they are a long way away
فاصله زیادی از جایی که اکنون هستید - برای صحبت در مورد چیزهایی که کوچک به نظر می رسند یا صداهایی که به نظر آرام به نظر می رسند استفاده می شود زیرا آنها خیلی دور هستند
در مورد چیزی استفاده می شود که از جایی که اکنون هستید فاصله زیادی دارد و کوچک به نظر می رسد یا آرام به نظر می رسد
فاصله بسیار زیادی با جایی که الان هستید
یک مکان دور از مکان های دیگر فاصله زیادی دارد و افراد کمی به آنجا می روند
an isolated place is a long distance from other towns, buildings, or people and there is very little communication with surrounding places
مکان ایزوله فاصله زیادی با شهرها، ساختمان ها یا مردم دیگر دارد و ارتباط بسیار کمی با مکان های اطراف وجود دارد.
a place that is off the beaten track is a long distance from the places where people usually go and often seems interesting and different because of this
مکانی که خارج از مسیر معمولی است فاصله زیادی با مکان هایی دارد که مردم معمولاً به آنجا می روند و به همین دلیل اغلب جالب و متفاوت به نظر می رسد.
یک فاصله طولانی
در، به یا از فاصله بسیار دور در فضا یا زمان
همیشه آنچه را که فکر میکنید درست است، میگفتید، اگرچه همه حقایق را نمیدانید
می گفت نظر شخصی شما در مورد چیزی چیست
آنچه را که متوجه شده اید یا فهمیده اید می گوید
من قطعا نمی خواهم
قطعا چیزی نیست
برای توصیف چیزی که تقریباً مخالف چیز دیگری است استفاده می شود
قطعا نه
از تعداد زیادی مکان
مایل به انجام کاری که افراطی است
تا به حال
میگفتند یک فعالیت تا الان خوب پیش رفته است
خیلی زیاد
با مقدار زیادی
used to refer to something that is not near or the part of something that is most distant from the centre or from you
برای اشاره به چیزی که نزدیک نیست، یا بخشی از چیزی که از مرکز یا از شما دورتر است استفاده می شود
راه دوری نرفتیم
راه دور آمده ای؟
تا ساحل زیاد نیست.
الان راه زیادی برای رفتن نیست
راه رفتن خیلی دور است.
The restaurant is not far from here.
رستوران از اینجا دور نیست.
کشورهایی مانند ژاپن و برزیل
او به ترافیک بسیار پایین نگاه کرد.
در دوردست، قطاری سوت زد.
هر چه به سمت شمال می رفتند، هوا سردتر می شد.
کنسرت موسیقی از دور و نزدیک
افسانه ها معمولا با واقعیت فاصله دارند.
از اینجا تا خانه شما چقدر فاصله است؟
فاصله بوستون تا نیویورک چقدر است؟
چقدر جلوتر است؟
مطمئن نیستم که بتوانم تا این حد راه بروم.
با قطار تا لندن می رویم و بعد سوار اتوبوس می شویم.
ما به اندازه بقیه پیش نرفتیم.
این گروه اولین موفقیت خود را در سال 2012 تجربه کرد.
برای پاسخ به این سوال باید بیشتر به گذشته برگردیم.
بیایید سعی کنیم بیشتر برنامه ریزی کنیم.
تا آخر شب کار کردیم.
داستان فیلم در آینده ای نه چندان دور اتفاق می افتد.
این ایده به مراتب بهتر است.
خسارت خیلی بدتر از چیزی بود که انتظار داشتم.
دارویی که به قربانیان حمله قلبی شانس بیشتری برای زنده ماندن می دهد
فرصت ها برای جوانان بسیار بیشتر از گذشته است.
او همیشه به ما تکالیف بسیار زیادی می دهد.
نتایج بسیار فراتر از انتظار من بود.
مزایای آن بسیار بیشتر از هزینه است.
گرمای اخیر و ادامه خشکسالی باعث کاهش بیشتر محصول شد.
غیر صمیمی
faraway
خیلی دور
عمیق
دور
afar
دور افتاده
far-flung
بسیار دور شده است
far-off
از سر راه
خارج از مسیر شکست خورده
far removed
قطع کردن
far-removed
در پشت فراتر
خارج از مسیر
far flung
مایل ها عمق
راه های خاموش
cut-off
راه های خوب دور
در انتهای رنگین کمان
out-of-the-way
وسط ناکجا آباد
miles deep
از راه دور
ways off
حذف شده
به علاوه
مفرط
جدا از هم
miles away
یک راه طولانی
یک راه خوب
removed
پرتاب سنگ
outlying
further
stone's throw
نزدیک
بستن
در نزدیکی
neighbouringUK
همسایه انگلستان
nigh
مجاور
adjacent
در کنار
adjoining
در كنار
alongside
هم مرز
به هم پیوسته
bordering
در محله های نزدیک
contiguous
در فاصله بوییدن
proximate
فقط دور گوشه
متقابل
همسایه ایالات متحده
لمس کردن
abutting
پیوستن
neighboringUS
محدود
touching
طرفین
joining
حاشیه
conterminous
فلاش
flanking
فوری
fringing
دامن
flush
در آستانه
بعد
skirting
به هم پیوستن
verging
اطراف
دستی
conjoining
قریب الوقوع
surrounding
handy
imminent