cleared
cleared - پاک شد
N/A - N/A
UK :
US :
(of an area path etc.) having had objects, pieces of rubbish, etc. removed from it especially when these were blocking something or causing a problem
(از یک منطقه، مسیر، و غیره) که اشیاء، تکه های زباله و غیره از آن خارج شده باشد، به خصوص زمانی که اینها چیزی را مسدود کرده یا مشکلی ایجاد می کنند.
(اشیاء، زباله و غیره) که از مکانی خارج شده باشد
تشخیص داده شد که در انجام کاری اشتباه مقصر نیست
تایید یا مجوز رسمی داده شده است
(of a cheque or payment) able to be paid to the person who it is owed to because a bank has approved it
(چک یا پرداخت) قابل پرداخت به کسی که به او بدهکار است، زیرا بانک آن را تأیید کرده است.
تا زمانی که منطقه به طور کامل پاکسازی نشود، هیچ کس اجازه ورود به مرکز شهر را نخواهد داشت.
صبح پس از طوفان برف، او به آرامی از مسیری پاک شده به سمت شهر راند.
پس از رفع گرفتگی، تمام لوله ها را با شیلنگ کاملاً بشویید.
امیدواریم تا روز دوشنبه لاشه هواپیما به طور کامل پاکسازی شود.
انبوهی از آوارهای پاک شده وجود داشت.
او پس از تحقیقات خود را کاملاً از هرگونه تخلف پاک میداند.
تنها چیزی که برای او اهمیت داشت یک نام پاک بود.
پس از بازرسی خودروها برای عبور از پل ترخیص می شوند.
فقط متقاضیانی که دارای مجوز امنیتی هستند، واجد شرایط پذیرش این پست خواهند بود.
If your bid is successful you must pay 10% of the final price immediately using a cleared cheque or a banker's draft.
اگر پیشنهاد شما موفقیت آمیز باشد، باید 10 درصد از قیمت نهایی را بلافاصله با استفاده از چک تسویه شده یا پیش نویس بانکی بپردازید.
blocked
مسدود
clogged
رسوب گرفته
closed
بسته
jammed
گیر کرده
obstructed
مانع شده است
plugged
وصل شده است
متوقف شد
stopped
پر شده
stuffed
مشخص نشده است
uncleared
شلوغ
congested
قفل شده است
locked
مهر و موم شده
sealed
متصل اند
fastened
امن است
خفه شد
choked
پیچ شده
bolted
قفل شده
barred
مسدود شده
padlocked
مهار شده است
gridlocked
مانع شد
inhibited
صعب العبور
hindered
محصور
impassable
غیر قابل دسترس
restricted
گرفتار کردن
inaccessible
فرو رفته
bogged down
متوقف شده است
mired
محدود
stalled
غیر قابل نفوذ
مختل شده است
impenetrable
disrupted
