bailed
bailed - وثیقه
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از وثیقه
برای خارج کردن آب از یک قایق با استفاده از یک ظرف
If someone accused of a crime is bailed, they are released until their trial after paying bail to the court
اگر متهم به جرمی وثیقه گذاشته شود، پس از پرداخت وثیقه به دادگاه تا زمان محاکمه آزاد می شود
توقف انجام کاری یا ترک مکانی قبل از اینکه کاری تمام شود
قایق در حال غرق شدن است! وثیقه را سریع شروع کنید!
او دیروز به دلیل جرایم رانندگی در حالت مستی به مدت سه هفته آزاد شد.
او قرار شد تا ماه آینده در دادگاه عالی حاضر شود.
خیلی کسل کننده بود که زود ضمانت دادم.
went
رفت
gone
رفته
departed
خارج شد
exited
واژگون شده
vamoosed
ترک کردن
استعفا داد
quitted
از بین رفت
begone
جدا شد
parted
بدست آورد
got
gat
gat
بدست آمده
gotten
خراشیده شده
scarpered
نقل مکان کرد
moved
رزرو
booked
کتاب
بلند شد
took off
برداشته شده است
taken off
پاک شد
cleared off
رانده شد
cleared out
وزوز کرد
shoved off
خراب شده
pushed off
اشکال زد
buzzed off
دوید همراه
bugged off
اجرا به همراه
bugged out
بیرون رفت
ran along
بیرون کشیده شده
walked out
pulled out
went off
gone off