testimony
testimony - شهادت
noun - اسم
UK :
US :
یک بیانیه رسمی که می گوید چیزی درست است، به ویژه اظهاراتی که یک شاهد در دادگاه بیان می کند
واقعیت یا موقعیتی که به وضوح وجود یا حقیقت چیزی را نشان می دهد یا ثابت می کند
یک بیانیه رسمی مبنی بر اینکه چیزی درست است، مانند آنچه یک WITNESS در دادگاه بیان می کند
(an example of) spoken or written statements that something is true especially those given in a law court
(نمونه ای از) اظهارات گفتاری یا نوشتاری مبنی بر اینکه چیزی درست است، به ویژه آنهایی که در دادگاه حقوقی ارائه شده است
دلیل روشن چیزی بودن
a spoken or written statement that something is true esp. one given in a court of law or the act of giving such a statement
یک جمله گفتاری یا نوشتاری مبنی بر اینکه چیزی درست است، به عنوان مثال. بیانیه ای که در دادگاه حقوقی ارائه شده است، یا عملی که چنین اظهاراتی را ارائه می کند
بیانیه رسمی در مورد چیزی، به ویژه اظهاراتی که در دادگاه ارائه شده است
اثبات وجود یا واقعی بودن چیزی
این تحولات اخیر گواهی بر این دیدگاه است.
او بعداً به هشت فقره شهادت دروغ ناشی از شهادت در پرونده های مواد مخدر اعتراف کرد.
هیئت منصفه بزرگ امروز شهادت بسیاری از شاهدان را شنید.
سیلورمن به اعتبار او حمله کرد و به تناقضات در شهادتش اشاره کرد.
او در شهادت خود رد کرد که شرکتش مراحل ایمنی را نادیده گرفته است.
خدمت، تحت چنین شرایط وحشتناکی، در واقع گواهی بر شجاعت اوست.
Since the trial began April 16, jurors have heard an average of less than three days of testimony per week.
از زمان شروع محاکمه در 16 آوریل، هیئت منصفه به طور متوسط کمتر از سه روز در هفته شهادت شنیده اند.
Their testimony on it represents crucial first-hand experience of which those planning for the hospital-based sector must take significant account.
شهادت آنها در مورد آن نشان دهنده تجربه بسیار مهم و دست اول است که کسانی که برای بخش بیمارستان محور برنامه ریزی می کنند باید به آن توجه جدی داشته باشند.
این افزایش صادرات گواهی بر موفقیت های صنعت است.
اهرام گواه شیوای مهارت های مهندسی مصریان باستان هستند.
انگشتان ضخیم و متورم او گواه یک عمر زحمت بود.
شهادت قسم خورده
ادعای او با شهادت چندین شاهد تایید شد.
آیا می توانم از شهادت امتناع کنم؟
دادگاه شهادت او علیه متهم را شنید.
شهادت او توسط شاهدان دیگر تأیید شد.
او در شهادت در دادگاه سلطنتی، حرکات خود را در روز قتل شرح داد.
The government was able to compel his testimony.
دولت توانست شهادت او را وادار کند.
شاهد برای ادای شهادت شفاهی در مورد این حادثه در خارج از سالن تئاتر فراخوانده شد.
در مورد شهادت وی تردیدهایی وجود دارد.
گزارش ها گواهی بر ساعت ها تحقیق تکمیل شده توسط این کمیته است.
ارزش شهادت آنها مشکوک است.
شهادت دادن/ارائه/ارائه شهادت
دادگاه دو روز شهادت کارشناسان، فعالان محیط زیست و وکلا را شنید.
شهادت کارمندان می تواند برای گونزالس، که در تلاش برای حفظ شغل خود است، بسیار مهم باشد.
Our advance in the face of relentless competition is a testimony to the commitment of our marketing division.
پیشرفت ما در مواجهه با رقابت بی امان، گواهی بر تعهد بخش بازاریابی ما است.
declaration
اعلام
بیانیه
affirmation
تایید
assertion
ادعا
حرفه
attestation
تصدیق
avowal
اقرار
asseveration
مطالبه
شواهد و مدارک
سوگندنامه
affidavit
اعتراض
protestation
شاهد
allegation
تائیدیه
گواهی
confirmation
ارسال
deposition
اطلاعات
submission
بیانیه سوگند خورده
بدرقه
corroboration
اعلامیه
sworn statement
گواهینامه
averment
سوگند - دشنام
proclamation
وثیقه
testimonial
شارژ
pronouncement
اعتراف
announcement
کلمه
oath
توضیح
avouchment
confession
disproof
رد کردن
denial
انکار
مخالفت
veto
وتو
disagreement
اختلاف نظر
contradiction
تناقض
disavowal
رد
disapproval
امتناع
refusal
طرد شدن
refutation
قایم شدن
repudiation
پنهان کاری
rejection
سلب حق رای
hiding
انتقاد
concealment
محکومیت
disenfranchisement
بی توجهی
censure
عدم پذیرش
condemnation
تبرئه
نفی
neglect
محرومیت
nonadmission
راز
exculpation
لغو ایالات متحده
negation
تخریب
exclusion
باطل شدن
خالی
cancelationUS
عدم اجازه
لغو انگلستان
nullification
اخراج
void
disallowance
cancellationUK
expulsion