arguable
arguable - قابل بحث
adjective - صفت
UK :
US :
قطعی نیست، یا قطعاً درست یا صحیح نیست، و بنابراین به راحتی می توان شک کرد
اگر چیزی قابل بحث باشد، ممکن است در مورد آن اختلاف نظر وجود داشته باشد
احتمالا درست است که
ممکن است دلایل موافق و مخالف ارائه شود. قابل بحث
In short though not yet fully attained, political democracy had become respectable, and Socialism had become arguable.
به طور خلاصه، اگرچه هنوز به طور کامل به دست نیامده بود، اما دموکراسی سیاسی قابل احترام و سوسیالیسم قابل بحث شده بود.
با این حال، مزایای قابل بحثی از تمرین ارزیابی انتخابی وجود دارد.
Counsel further contended that on the affidavit evidence the debtor has an arguable claim that the solicitors were negligent in two respects.
وکیل همچنین ادعا کرد که بر اساس شواهد سوگندنامه، بدهکار ادعای قابل بحثی دارد مبنی بر اینکه وکلا از دو جنبه سهل انگاری کرده اند.
The two contentions can seem analogous, but the second concerns overt motive, the first a highly arguable interpretation.
این دو مشاجره می توانند مشابه به نظر برسند، اما دومی به انگیزه آشکار مربوط می شود، اولی یک تفسیر بسیار قابل بحث است.
اگر نکات قابل بحثی وجود دارد، قوانین واضح است.
Industry bosses oppose the new safety requirements because of the higher cost and arguable safety advantages.
روسای صنعت به دلیل هزینه بالاتر و مزایای قابل بحث ایمنی با الزامات ایمنی جدید مخالف هستند.
It is arguable that married women no longer need the protection afforded to them by cases like these.
می توان بحث کرد که زنان متاهل دیگر نیازی به حمایتی که در مواردی مانند این از آنها ارائه می شود ندارند.
قابل بحث است که این حکم در مورد انتقال دهنده اعمال نمی شود.
می توان بحث کرد که این علاقه در دولت محافظه کار کنونی تشدید شده است.
برخی از اقلام صراحتا تقلبی هستند. دیگران ارزش قابل بحث دارند.
او یک پرونده قابل بحث خوب داشت.
می توان بحث کرد که ارائه جزئیات بیش از حد ممکن است در واقع گیج کننده باشد.
این قابل بحث است که آیا پرونده باید هرگز به دادگاه می رفت (= شاید نباید می شد).
اینکه کدام راه سریعتر است قابل بحث است.
می توان گفت که دولت در این زمینه شکست خورده است.
می توان بحث کرد که مسیر دیگری نیز به همان اندازه بد خواهد بود.
tenable
قابل تحمل
believable
قابل باور
defendable
قابل دفاع
maintainable
قابل نگهداری
rational
گویا
معقول
viable
قابل دوام
assertable
قابل ادعا
defensible
معتبر
credible
قابل پشتیبانی
supportable
پایدار
sustainable
قابل اجرا
workable
ممکن
conceivable
شدنی
feasible
قابل تصور
imaginable
محتمل
plausible
قابل قبول
acceptable
قابل توجیه
justifiable
قادر به نگه داشتن آب
صدا
قابل اثبات
vindicable
منطقی
logical
قابل بخشش
sensible
درست
excusable
مشروع
valid
قابل ضمانت
قابل گذشت
قوی
warrantable
condonable
untenable
غیر قابل دفاع
unimaginable
غیر قابل تصور
unthinkable
