conservative
conservative - محافظه کار
adjective - صفت
UK :
US :
دوست نداشتن تغییرات یا ایده های جدید
از نظر سبک، سلیقه و غیره خیلی مدرن نیست
متعلق به حزب محافظه کار بریتانیا یا مرتبط با آن
کسی که تغییرات در سیاست، عقاید یا مد را دوست ندارد
کسی که از حزب محافظه کار در بریتانیا حمایت می کند یا عضو آن است
مراقب باشید تا از ریسک کردن جلوگیری کنید
مراقب باشید که مقدار یا مقدار را بزرگتر یا کوچکتر از چیزی که ممکن است واقعی باشد بیان نکنید
معمولاً تغییر را نمی پسندد یا به آن اعتماد نمی کند، به خصوص تغییرات ناگهانی
If you are conservative in your appearance you usually do not like fashionable or modern clothes or hairstyles
اگر در ظاهر محافظه کار هستید، معمولاً لباس یا مدل موی مد روز یا مدرن را دوست ندارید
یک حدس یا محاسبه محافظه کارانه احتمالا کمتر از مقدار واقعی است
belonging to or supporting the British political party that traditionally supports business and opposes high taxes and government involvement in industry
متعلق به یا حامی حزب سیاسی بریتانیا که به طور سنتی از تجارت حمایت می کند و با مالیات های بالا و دخالت دولت در صنعت مخالف است.
someone who belongs to or supports the Conservative Party of Great Britain (= a political party that traditionally supports business and opposes high taxes and government involvement in industry), or a similar party in another country
کسی که به حزب محافظه کار بریتانیای کبیر (= یک حزب سیاسی که به طور سنتی از تجارت حمایت می کند و با مالیات های بالا و دخالت دولت در صنعت مخالف است) یا حزبی مشابه در کشور دیگر تعلق دارد یا از آن حمایت می کند.
tending to emphasize the importance of preserving traditional cultural and religious values, and to oppose change esp. sudden change
تمایل به تأکید بر اهمیت حفظ ارزش های فرهنگی و مذهبی سنتی و مخالفت با تغییر، به ویژه. تغییر ناگهانی
If you are conservative in your appearance you wear clothes in traditional colors and styles
اگر در ظاهر محافظه کار هستید، لباس هایی با رنگ ها و سبک های سنتی می پوشید
tending to emphasize the importance of personal responsibility and traditional values and to oppose depending on government for social services
تمایل به تأکید بر اهمیت مسئولیت شخصی و ارزش های سنتی و مخالفت با وابستگی به دولت برای خدمات اجتماعی
(از حدس ها و محاسبات) احتمالاً کمتر از مقدار واقعی است
درگیر نبودن یا ریسک های غیرضروری
به نظر می رسد کمتر از رقم یا مقدار واقعی باشد
والدین جون بسیار محافظه کار بودند و تا ۱۸ سالگی به او اجازه ملاقات نمی دادند.
Despite Dave's quiet conservative appearance he has a wicked sense of humor.
علیرغم ظاهر آرام و محافظه کار دیو، او حس شوخ طبعی بدی دارد.
They are as morally conservative as their parents.
آنها به اندازه والدین خود از نظر اخلاقی محافظه کار هستند.
middle-aged men in conservative business suits
مردان میانسال با کت و شلوارهای تجاری محافظه کار
حتی کمدهای محافظه کار باید هر از گاهی کمد لباس های خود را به روز کنند.
On a conservative estimate there are now about 5,000 books or articles that deal with it at least in part.
بر اساس یک تخمین محافظه کارانه، اکنون حدود 5000 کتاب یا مقاله وجود دارد که حداقل تا حدی به آن می پردازد.
a conservative newspaper columnist
یک ستون نویس محافظه کار روزنامه
Dear old staid, conservative non-violent Britain.
بریتانیای قدیمی، محافظهکار و بدون خشونت.
یک جامعه روستایی محافظه کار
The left is hardly vigorous today; and for the moment there seems little chance of mobilizing a conservative society.
چپ امروز به سختی نیرومند است. و در حال حاضر، به نظر می رسد شانس کمی برای بسیج یک جامعه محافظه کار وجود دارد.
But this latest phase has now also emboldened Bush to press forward with his agenda in strong conservative strokes.
اما این مرحله اخیر، اکنون بوش را نیز جرأت داده است تا برنامه خود را با اقدامات محافظهکارانه و قوی به پیش ببرد.
آنها همچنین در مورد نگرش های اجتماعی نسبتا محافظه کار هستند.
the conservative views of his parents
دیدگاه محافظه کارانه والدینش
موسیقی که برای مخاطبانی با سلیقه های بسیار محافظه کار قابل دسترسی است
ساکنان ایالت جنوبی از نظر اجتماعی محافظه کار هستند.
سبک لباس پوشیدن او هرگز محافظه کارانه نبود.
They were deeply conservative in their outlook.
آنها در نگرش عمیقا محافظه کار بودند.
Conservative members/supporters
اعضا/حامیان محافظه کار
At a conservative estimate he'll be earning £50 000.
طبق یک تخمین محافظه کارانه، او 50000 پوند درآمد خواهد داشت.
The gloomy forecasts are based on overly conservative projections of growth.
پیش بینی های غم انگیز بر اساس پیش بینی های بیش از حد محافظه کارانه از رشد است.
Banks are notoriously conservative about their dealings with clients.
بانکها در مورد معاملات خود با مشتریان محافظه کار هستند.
نظرات او به هیچ وجه از نظر ایدئولوژیک محافظه کارانه نیست.
او اساساً نگاهی محافظه کارانه به جامعه دارد.
a fundamentally conservative political outlook
یک دیدگاه سیاسی اساسا محافظه کارانه
a staunchly conservative nominee
یک نامزد سرسخت محافظه کار
a traditionally conservative profession
یک حرفه سنتی محافظه کار
moderately conservative voters
رای دهندگان نسبتا محافظه کار
the army's inherently conservative values
ارزش های ذاتا محافظه کارانه ارتش
جهان محافظه کار فرهنگی تجارت و صنعت
سلیقه عمومی در هنر محافظه کارانه باقی ماند.
She was dressed neatly in conservative black.
او لباس مشکی محافظه کارانه ای به تن داشت.
دهقانان دیگر یک نیروی محافظه کار در جامعه نبودند.
با افزایش سن، اشتیاق به رادیکال ها اغلب با دیدگاه های محافظه کارانه تر از جهان جایگزین می شود.
a conservative society/outlook
جامعه/نگاه محافظه کارانه
افراد مسن تر معمولا محافظه کارتر هستند و نسبت به هر چیز جدید کمی مشکوک هستند.
او یک کمد بسیار محافظه کار است - او همیشه به نظر می رسد که لباس های پدرش را پوشیده است!
اگر بگویم سه میلیون بیکار وجود دارد، این یک تخمین محافظه کارانه خواهد بود.
حزب محافظه کار
Conservative policies
سیاست های محافظه کارانه
a Conservative MP/government
یک نماینده محافظه کار/دولت
آیا در انتخابات گذشته به اصولگرایان رای دادید؟
او یک محافظهکار سرسخت (= بسیار وفادار) است.
محافظه کاران اکثریت کلی نود را به دست آوردند.
سنتی
orthodox
ارتدکس
reactionary
ارتجاعی
unprogressive
غیر پیشرونده
مرسوم
ultraconservative
فوق محافظه کار
brassbound
برنجی
hidebound
پنهان شده
paleoconservative
دیرینه محافظه کار
standpat
ایستاده
traditionalistic
محافظه کار
archconservative
پشت خزه
mossbacked
سازگار
conformist
سنت گرا
traditionalist
غیر لیبرال
illiberal
غیر ماجراجویانه
unadventurous
بدون تغییر
unchanging
پایدار
اصولگرا
fundamentalist
مه آلود
fogyish
در حد متوسط
متعارف
conventionalist
سبک قدیمی
old-fashioned
مدرسه قدیمی
old-school
خط قدیمی
old-line
دکمه پایین
button-down
دکمه دار
buttoned-down
جان سخت
die-hard
فادی-دودی
fuddy-duddy
رنگ شده در پشم
dyed-in-the-wool
لیبرال
progressive
ترقی خواه
افراطی
broad-minded
وسیع فکر
large-minded
بزرگ فکر
nonconservative
غیر محافظه کار
nonconventional
غیر متعارف
nonorthodox
غیر سنتی
nontraditional
روشنفکر
open-minded
تخیلی
unconventional
خلاقانه
unorthodox
آوانگارد
imaginative
تغییر پذیر
innovative
اغراق آمیز
avant-garde
ناپایدار
changeable
جناح چپ
exaggerated
ثابت نشده
inconstant
ناپایا
left-wing
غیر قابل اعتماد
unfixed
متزلزل
unstable
ضعیف
unsteady
لرزان
untrustworthy
خلاق
wavering
مبتکر
اصلی
wobbly
مبتکرانه
نوآورانه
inventive
ingenious
innovational