producer
producer - تهيه كننده
noun - اسم
UK :
US :
تولید مثل
بهره وری
سازنده
غیر مولد
معکوس
تولید مثلی
قابل تکرار
تکثیر
مولد
someone whose job is to control the preparation of a play film or broadcast, but who does not direct the actors
کسی که وظیفه اش کنترل آماده سازی یک نمایش، فیلم یا پخش است، اما بازیگران را کارگردانی نمی کند
کسی که کارش سازماندهی و هدایت ضبط و تولید یک رکورد است
شخص، شرکت یا کشوری که کالاها، غذاها یا مواد را تولید یا پرورش می دهد
شخص یا سازمانی که منابع مالی فیلم ها، نمایشنامه ها و غیره را مدیریت و پیدا می کند
شرکت یا کشوری که کالا تولید می کند یا غذا تولید می کند
a person who makes the practical and financial arrangements needed to make a film play or television or radio programme
شخصی که تمهیدات عملی و مالی لازم برای ساخت یک فیلم، نمایش یا برنامه تلویزیونی یا رادیویی را انجام می دهد
شخصی که تمهیدات عملی و مالی مورد نیاز برای ساخت یک سی دی یا ضبط دیگر را انجام می دهد
a company country or person that provides goods, especially those that are produced by an industrial process or grown or obtained through farming, usually in large amounts
شرکت، کشور یا شخصی که کالاهایی را فراهم می کند، به ویژه کالاهایی که توسط یک فرآیند صنعتی تولید می شوند یا از طریق کشاورزی رشد می کنند یا به دست می آیند، معمولاً در مقادیر زیاد.
a company country or person that makes things, usually for sale esp. things made by an industrial process or grown or obtained from the ground
شرکت، کشور یا شخصی که چیزهایی را، معمولاً برای فروش، می سازد. چیزهایی که توسط یک فرآیند صنعتی ساخته شده یا رشد کرده یا از زمین به دست می آیند
کشور، شرکت یا شخصی که کالا تولید می کند یا مواد غذایی را در مقادیر زیاد پرورش می دهد
a person or company that is responsible for the practical and financial arrangements for a film television programme, etc.
شخص یا شرکتی که مسئولیت ترتیبات عملی و مالی یک فیلم، برنامه تلویزیونی و غیره را بر عهده دارد.
این امر به شدت بر موقعیت نویسنده، محقق و هنرمند به عنوان تهیه کننده تأثیر گذاشت.
Indeed the reason you need talented and well-trained people is so they can be producers, not just processors.
در واقع، دلیل اینکه شما به افراد با استعداد و آموزش دیده نیاز دارید این است که آنها بتوانند تولیدکننده باشند، نه فقط پردازشگر.
یک چیز قطعی است - نقش تهیه کننده مستقل تضمین شده است.
بسیاری از تولیدکنندگان مجبور به کاهش هزینه ها و استفاده از مواد ارزان تر هستند.
OPEC is an organization of 13 major oil producers.
اوپک سازمانی متشکل از 13 تولیدکننده بزرگ نفت است.
مایکل فاین تهیه کننده رکورد
But the producers who sent the material regarded it as waste and paid for it to be taken off their hands.
اما تولیدکنندگانی که این مواد را ارسال میکردند، آن را ضایعات میدانستند و برای برداشتن آن از دستشان پول میدادند.
وی گفت: انتشار شاخص قیمت تولید کننده و شاخص قیمت مصرف کننده به دنبال خواهد داشت.
معلوم شد که تهیه کننده کتاب را برای پسرش خریده و نامه را دیده است.
به تهیه کننده آن شلیک کنید.
In such circumstances, the defence will not of course be available to the producer of the larger product. 6.
در چنین شرایطی، دفاع مطمئناً در اختیار تولیدکننده محصول بزرگتر نخواهد بود. 6.
French wine producers
تولید کنندگان شراب فرانسوی
لیبی یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت است.
مقرراتی که بر تولیدکنندگان مواد غذایی تحمیل شده است
بزرگترین تولید کننده اورانیوم در جهان
Hollywood screenwriters, actors and producers
فیلمنامه نویسان، بازیگران و تهیه کنندگان هالیوود
یک تهیه کننده فیلم
او تهیه کننده اجرایی این فیلم است.
یک تهیه کننده مستقل تلویزیونی
یکی از بزرگترین تولید کنندگان گوشت در جهان
تولیدکنندگان ارگانیک گوشت، تخم مرغ و محصولات لبنی
British milk producers
تولیدکنندگان شیر بریتانیایی
او یک تولید کننده و میکسر برتر در دهه گذشته بوده است.
بروس دیکینسون تهیه کننده افسانه ای رکورد
تهیه کننده هالیوود/فیلم
یک تهیه کننده رکورد
egg producers
تولید کنندگان تخم مرغ
gas/oil producers
تولیدکنندگان گاز/نفت
استرالیا یکی از تولیدکنندگان اصلی پشم در جهان است.
تولید کننده خودرو/گندم
این گروه بزرگترین تولید کننده مس در جهان است که حدود 6 درصد از تولید جهانی را تامین می کند.
تولید کننده گاز/نفت/فولاد
او خالق و تهیه کننده اجرایی سریال محبوب تلویزیونی جدید است.
تهیه کننده فیلم/هالیوود/تلویزیون
کارگردان
impresario
امپرساریو
regisseur
ثبت کننده
مدیر
promoter
مروج
سرمایه گذار
financier
سرمایه دار
tycoon
کنترل کننده
controller
نجیب زاده
magnate
organizerUS
organizerUS
نمایشگر
showman
تبلیغاتی
publicist
تاجر
promotor
صنعتگر
businessperson
مغول
industrialist
کارآفرین
mogul
organiserUK
entrepreneur
کارگردان صحنه
organiserUK
سرپرست
طراح رقص
supervisor
نویسنده
choreographer
سازنده
auteur
رئیس
تاجر بزرگ
capitalist
بارون
کاپیتان صنعت
big businessman
مالک
baron
destroyer
ناوشکن
wrecker
ویرانگر